Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
خاک یکی از سرمایههای ارزشمند طبیعت بوده و به عنوان پالاینده طبیعی بشمار میآید. اما مدتها است که مواد نفتی و مشتقات آن پس از برداشت، ترابری و نگهداری در انبارها یا بهرهگیری نادرست موجب آلودگی خاک شده است (عبدالسلام و همکاران 2009، اسپارکس 2003). نفت خام ترکیب پیچیدهای است و شامل هیدروکربنهای زنجیرهای ساده، زنجیرهای شاخهدار و یا زنجیرهای حلقوی (ساده و آروماتیک) میباشد (پاریش و همکاران 2005، سرنیگلیا 1992، آدام و همکاران 2002، کلارک 1986). بهسازی و کاهش آلودگی از خاکهای آلوده یکی از گامهای پایهای در داشتن محیط زیست سالم و پایدار میباشد، چرا که آلایندههای گوناگون با کاستن منابع در دسترس، تولید را با آسیبهایی جبران ناپذیر روبرو میسازند. گسترش علم و دانش بشر و توجه به بهبود شرایط زیستمحیطی و نیز کاربرد بهینه از امکانات محیطی، پژوهندگان را بر آن داشته تا روشهای مناسبی را برای از بین بردن این آلودگیهای زیانبار ارزیابی کنند. یکی از روشهای بازیابی این مناطق و وارد نمودن آنها در چرخه کشاورزی، کاهش و زدودن آلایندهها با روشهای زیستی یا غیر زیستی است که از این میان روش تجزیه زیستی با توجه به بهرهگیری از توان طبیعی و تواناییهای نهفته طبیعت بیشتر مورد توجه بوده است (انیفید و همکاران 2007).
زیستبهسازی به عنوان راهکاری شایسته برای بهسازی خاکهای آلوده میباشد. زیستبهسازی یک واژه همه گیر برای زدودن و کاهش آلودگی محیط زیست با فرایندهای بیولوژیکی و به کمک ریزجانداران و بویژه باکتری، قارچ و مخمر در خاکها و آبهای آلوده میباشد (مینایی تهرانی و همکاران 1384). مهمترین عامل در انجام زیستبهسازی، دستیابی به جدایههای میکروبی فعال در تجزیه مواد آلاینده میباشد (زانگ یانگ 2007). باکتریهای گرم مثبت به ویژه Bacillus sp. در فرایندهای زیستبهسازی کارایی ویژهای دارند (گانش و لین 2009). گروه گستردهای از باکتریها همانند گونههای Pseudomonas،Acinetobacter ،Alcaligenes ، Nocardia وRhodococcus توان تجزیه زیستی هوازی ترکیبهای نفتی را دارند (انیفید و ابوبکر 2007، کااو 2007). از میان باکتریها، باکتری Pseudomonas از جمله جنسهایی است که بررسیهای فراوانی بر روی آن برای تجزیه شمار فراوانی از ترکیبهای نفتی از جمله آروماتیکها انجام گرفته است ( کااو و همکاران 2009، ساریخانی و همکاران 2011). در بررسیهای گوناگون از باکتریهای تجزیهکننده هیدروکربنها مانند Arthrobacter، Alcaligenes، Acinetobacter، Achromobacter، Pseudomonas، Nocardia، Flavobacterium، Escherichia coli، Coryneforms و Bacillus درمحیطهای آبی و خاکی آلوده نام برده شده است ( انیفید و ابوبکر 2007، کااو و همکاران 2009، کوساریک و امریتوس 2001، عباسی و شکویرات 2007، براتی و واسودوان 2001).
ویسن و همکارانش (1991) در بررسی خود گونه Alcaligenes denitrificans را شناسایی نمودند که توان تجزیه زیستی فلورانتن[1] به اندازه 3/0 میلیگرم در میلیلیتر در هر روز را داشت. این سویه باکتری همچنین توان تجزیه دیگر PAH[2]ها همانند پیرن و بنزوآنتراسن را نیز داشت. تجزیه ترکیبات مشابه دیگری مانند فلورانتن به کمک باکتریهای دیگری مانند جنس Mycobaterium نیز گزارش شده است (کانالی و هارایاما 2000).
کالدینی و همکاران (1995) موفق به جداسازی گونه باکتری fluorescence Pseudomonasشدند که قادر به بهرهگیری از کریزن[3] و بنزوانتراسن[4] به عنوان منبع کربن و انرژی بودند. سوپاکا و همکارانش (2001) جداسازی و شناسایی باکتری تجزیهکننده فنانترن به نام Sphingomonas را گزارش نموده و عنوان داشتند که این باکتری قادر به تجزیه ترکیبات حلقوی دیگر نیز میباشد.
همچنین باکتریهایی با قابلیتهای متفاوت وجود دارند که میتوانند دیگر مواد نفتی را تجزیه نمایند. باکتری سرمادوست گونه Rhodococcus جدا شده از آب زیرزمینی که قادر به رشد تحت دمای 4 تا 30 درجه سلسیوس بوده و قادر به تجزیه هیدروکربنها همانند نفت خام، روغن دیزل و گازوئیل میباشد (هیووک و همکاران 2006).
در پژوهشی ابراهیمیپور و همکاران (1384) از یک چشمه آب شیرین در پیرامون دزفول یک سویه باکتریایی گرم مثبت بردبار در برابر شوری[5] جداسازی نمودند و گزارش کردند که آن سویه ترکیبهای نفتی را را به شکل کارآمدی معدنی مینماید. آنها سویه یادشده را در ارلنهای دارای محیط نفت به عنوان تنها منبع کربن و انرژی رشد دادند و ساخت زیتوده میکروبی که نشان دهنده تجزیه شدن نفت بود را در طول موج 650 نانومتر اندازهگیری نمودند.
در پژوهش دیگری فلور باکتریهای گرم مثبت تجزیه کننده فنانترن را امیر مظفری و همکاران (1385) در بندرهای امیر آباد و نوشهر بررسی کردند. آنها برای این منظور از محیط پایه دارای ترکیبهای معدنی، عناصر کمیاب و فنانترن برای کشت نمونههای آب برداشت شده از این بنادر استفاده کرده و پس از کشتهای پی در پی در محیطهای ویژه و انجام آزمونهای اولیه و بیوشیمیایی، باکتریهای گرم مثبت جدا شده را در حد جنس و گونه شناسایی کردند. آزمایش نشان داد که از ١٦ نمونه باکتریهای گرم مثبت تجزیه کننده فنانترن جداسازی شده، ٩ نمونه آن از جنس باسیلوس و ٧ نمونه از جنس کورینهباکتریوم بوده است.
برای بهرهمندی بیشتر از توان ریزجاندارن خاک در زدودن و کاهش آلایندههای نفتی، جداسازی و غربالگری باکتریهای تجزیهکننده مواد نفتی و به دنبال آن خالصسازی، شناسایی و بررسی توان آنها در تجزیه مواد نفتی گوناگون مورد توجه میباشد. در این راستا، این پژوهش با هدف جداسازی، خالصسازی و شناسایی باکتریهای تجزیهکننده مواد نفتی از خاکهای آلوده به مواد نفتی استان بوشهر و همچنین بررسی توان سویهها در رشد و احتمالاٌ تجزیه مواد نفتی مانند گازوئیل در شرایط آزمایشگاه و تلاش برای گزینش سویه برتر انجام شد.
مواد و روشها
نمونهبرداری و ساخت سوسپانسیون خاک
تعداد 20 نمونه خاک از عمق 30-0 سانتیمتر زمینهای آلوده به مواد نفتی در استان بوشهر گردآوری شد. برای ساخت سوسپانسیون میکروبی و غنیسازی باکتریهای نمونه نفتی از محیط حداقل بدون کربن (CFMM)[6] (سوپاکا و همکاران 2001) به گونهای که در زیر شرح داده میشود، بهرهگیری شد. یک گرم خاک آلوده درون 25 میلیلیتر از محیط بالا در شرایط سترون درون ارلن مایر افزوده گردید و در شرایط دمای 28 درجه سلسیوس و تکان دادن با دور rpm 150 برای 24 ساعت انکوبه شد. بعد از ساخت سوسپانسیون میکروبی اولیه برای غنیسازی کشت میکروبی و جداسازی باکتریها، مایهزنی 5 میلیلیتر از سوسپانسیون میکروبی به 45 میلیلیتر از محیط کشت CFMM با 2 درصد از ماده نفتی (گازوئیل) انجام شد. شرایط تکان دادن و دمای انکوباسیون مانند بالا بوده و برای یک هفته انکوباسیون انجام پذیرفت. با دیدن تیرگی و رشد باکتری، برای جداسازی و خالصسازی باکتریهای بومی تجزیهکننده مواد نفتی اقدام به ساخت سری رقت از نمونهها گردید و از رقتهای مناسب
(5-10 تا 8-10) به میزان 100 میکرولیتر بر روی پلیتهای دارای محیط جامد CFMM به همراه ماده نفتی گازوئیل انتقال داده شد. پلیتها در دمای 28 درجه سلسیوس انکوبه شدند.
خالصسازی و شناسایی باکتریها
با دیدن رشد کلنی باکتری در درون پلیتها با توجه به ریختشناسی کلنی باکتریها و ویژگیهایی مانند ریخت، کناره، خشکی و رنگ کلنیها اقدام به جداسازی و خالصسازی باکتریهای رشد یافته بر محیط CFMM شد. در جریان خالصسازی باکتریها و کشت آنها از محیط نوترینت آگار بهرهگیری شد و در پی آن آزمونهای بیوشیمیایی مانند رنگآمیزی گرم، رنگآمیزی اسپور، آزمایش ساخت رنگ فلورسانس، آزمون اکسیداز، آزمون کاتالاز (شاد 1988، جرهاردت 2006) و انجام برخی آزمونهای پیشرفته با کیتهای شناسایی شرکت Himedia انجام شد. برای بهرهگیری از کیت شناسایی باکتری از کشت تازه باکتریها استفاده شد، برای این کار از تک کلنی باکتری کشت شده (شبانه) در محیط NB استفاده شد و سپس مایهزنی دوباره از رشد شبانه باکتریها در محیط NB جدید انجام پذیرفت تا در مدت 4-3 ساعت OD پدید آمده از رشد باکتریها به حدود 8/0 برسد. سپس 50-40 میکرولیتر از آن روی کیتها گذاشته شد. برای بررسی نتایج برای 48-24 ساعت در داخل انکوباتور با دمای 28 درجه سلسیوس گذاشته شد و دادههای آن با جدول کیت مقایسه گردید.
شناسایی مولکولی باکتریها در پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری به صورت زیر انجام شد. برای شناسایی مولکولی باکتریها به روش 16S rRNA از آغازگرهای عمومی 27F و 1492R خریداری شده از شرکت ژن فناوران استفاده شد (جدول 1). برنامه PCR بکاررفته دارای 30 چرخه بود که در دستگاه ترموسایکلر Flexigene این چرخهها شامل، یک چرخه نخستین با دمای 95 درجه سلسیوس برای 4 دقیقه، در پی آن دمای 94 درجه سلسیوس برای 1 دقیقه، دمای 53 درجه سلسیوس (دمای پیوند آغازگر) برای 1 دقیقه و دمای فراوان شدن 72 درجه سلسیوس برای 1 دقیقه بود که در پایان یک چرخه اضافی دمای 72 درجه سلسیوس برای 10 دقیقه نیز انجام شد. یادآور شود که برای انجام PCR از تک کلنی باکتریها بهرهگیری شد و بدین گونه از استخراج DNA ژنومی باکتری چشم پوشی شد. نوارهای پدیدارشده (نزدیک 1500 جفت باز) پس از ران شدن محصول PCR بر روی ژل آگاروز ریکاوری شدند و خالصسازی DNA به کمک کیت Roche انجام پذیرفت. برای انجام همسانهسازی و توالییابی DNA از ناقل pTZR57R/T بهرهگیری شد و واکنش پیوستن[7] در کنار این ناقل انجام شد. سپس فراورده بالا برای تراریختی یاختههای مستعد[8] E. coli DH5a بهرهگیری شد. پس از انجام آزمایشهای تائیدی مانند کلنی PCR، استخراج پلاسمید و هضم آنزیمی، توالییابی نمونهها انجام پذیرفت (سمبروک و راسل 2001). پس از توالی یابی نمونهها، توالیهای مورد نظر در پایگاه اطلاعاتی NCBI[9] ، Blastn[10] شدند و به بررسی یافتههای آنها پرداخته شد.
بررسی کارایی در محیط مایع
برای انجام آزمایش و داشتن کشت تازه، در آغاز باکتریهای مورد نظر روی محیط کشت جامد نوترینت آگار کشت داده شدند، سپس از تک کلنی برای مایهزنی محیط نوترینت مایع بهرهگیری شد. از کشتهای شبانه باکتریها با تیرگی یکسان (OD=1)، 1 میلیلیتر از باکتری رشد یافته را درون ویال 5/1 میلیلیتر ریخته بعد در درون دستگاه سانتریفیوژ با دورrpm 4000 برای 3 دقیقه سانتریفیوژ کرده تا باکتری ته نشین شود (ماندری و لین 2007). پس از تهنشینی، محلول رویی را دور ریخته و تهنشست باکتری را با حدود 750 میکرولیتر محیط CFMM دوباره حل نموده و سپس به درون ارلن مایر250 میلیلیتری دارای 50 میلیلیتر محیط کشت CFMM دارای 2 درصد گازوئیل افزوده شد. برای بررسی کارآیی جدایههای باکتری در تجزیه زیستی گازوئیل از محیط مایع CFMM دارای گازوئیل استفاده شد. تمامی ارلنها برای تقریباً دو هفته بر روی شیکر انتقال داده شدند و در این مدت در زمانهای گوناگون (0، 48، 168، 216 و 312 ساعت) اقدام به اندازهگیری OD در 600 نانومتر شد (امتیازی 2005). آنالیز آماری دادههای مربوط به آزمایش یادشده (آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی) با بهرهگیری از نرمافزار MSTATC انجام پذیرفت.
جدول 1- آغازگرهای عمومی برای تکثیر بخش 16S rDNA باکتریها.
دمای پیوند |
توالی آغازگر |
نام آغازگر |
Tm:53 |
5' AGAGTTTGATCMTGGCTCAG 3' |
27F |
|
5' GGTTACCTTGTTACGACTT 3' |
1492R |
جدول 2- تجزیه واریانس دادههای (تبدیل شده) توان رشد باکتریها در محیط مایع حداقل دارای گازوئیل.
منابع تغییر |
درجه آزادی |
مجموع مربعات |
میانگین مربعات |
مقدار F |
فاکتور باکتری |
18 |
432/28 |
580/1 |
**544/44 |
فاکتور زمان |
4 |
449/34 |
612/8 |
**868/242 |
اثر متقابل باکتری× زمان |
72 |
346/16 |
227/0 |
**402/6 |
خطا |
95 |
369/3 |
035/0 |
|
جمع |
189 |
596/82 |
|
|
ضریب واریانس: 78/20%، **: معنیدار در سطح 1 درصد
نتایج و بحث
غربالگری، جداسازی و شناسایی باکتریها
جداسازی و خالصسازی باکتریها از 20 نمونه خاک مربوط به خاکهایآلوده منجر به شناسایی 19 جدایه شد. آزمایشهای اولیه نشان داد که همه باکتریها گرم منفی، بدون اسپور و کاتالاز مثبت هستند و برخی از آنها اکسیداز منفی و مثبت بعلاوه تعدادی دارای توان ساخت رنگدانه در محیط king-B میباشند. شناسایی مولکولی به روش 16S rRNA انجام پذیرفت که در شکل 1 نمونهای از محصول PCR مربوط به تکثیر ژن رمزکننده این قطعه آورده شده است. افزون بر روش یادشده بهرهگیری از کیت Himedia برای شناسایی باکتریها نیز بهره گرفته شد که در شکل 2 آورده شده است. اطلاعات مربوط به باکتریهای شناسایی شده در این تحقیق در جدول 3 آورده شده است که شامل 15 جنس و گونه باکتریایی گوناگون به نامهای Stenotrophomonas maltophilia، Ralstonia sp.، Vibrio sp.، Sphingobacterium sp.، Zymomonas sp.، Pseudomonas aeruginosa، Paracoccus sp.، Pantoea sp.، Achromobacter xylosoxidans ،Acinetobacter johnsonii ، Serattia odorifera، Pseudomonas alcaligenes، Entrobacter cloacae، Pseudomonas stutzeri، Chryseobacterium sp. میباشد.
در این بررسی برای جداسازی گونههای باکتریایی توانمند تجزیهکننده مواد نفتی از خاکهای آلوده، از محیط کشت حداقل بدون منبع کربن CFMM استفاده شد که در آن مواد نفتی مناسب جایگزین منابع کربن حذف شده از محیط گردید. لذا برای این منظور از ماده نفتی گازوئیل به میزان یک درصد و نهایتاً دو درصد به عنوان منبع هیدروکربنی و محیط CFMM جامد برای تهیه محیط کشت باکتریها استفاده شد. چون محیط حداقل مورد استفاده عاری از هر گونه منبع کربن بود و گازوئیل به عنوان تنها منبع هیدروکربنی در این محیط محسوب میشد، لذا میتوان گفت که باکتریهایی که قدرت بقاء و بهرهگیری از گازوئیل در این محیط را داشته باشند توانایی رشد را خواهند داشت. بهرهگیری از چنین روشی در کارهای دیگر محققان نیز دیده میشود به صورتیکه سوپاکا و همکاران (2001) با بهرهگیری از محیط کشت CFMM و بهرهگیری از فنانترن به عنوان منبع کربن توانستند باکتری Sphingomonassp را از خاکهای آلوده به مواد نفتی جداسازی نمایند. هیووک و همکاران (2006) با بهرهگیری از محیط کشت حداقل [11]BH وگازولین یا روغن دیزل به عنوان منبع کربن در این محیط، باکتری Rhodococcus sp. را از آبهای زیرزمینی آلوده به مواد نفتی جداسازی نمودند.
لیانگلی و هونگچن (2009) گزارش کردند که باکتریهای Pseudomonas stutzeri و Pseudomonas aeruginosa قادر به تجزیه زیستی فنانترن میباشند و باکتریهای Stenotrophomonas maltophilia وPseudomonas alcaligenes قادر به تجزیه فلورانتن هستند. سوزئو و همکاران (2009) نشان دادند که باکتری از جنس Achromobacter sp. و Chryseobacterium sp. قادر به تجزیه زیستی کربازول میباشند و باکتری Pseudomonas stutzeri قادر به تجزیه پیرن، باکتری Ralstonia sp. قادر به تجزیه نفتالین و دی بنزوآنتراسن میباشد.
یوسفی کبریا و همکاران (2009) با جداسازی و بررسی ویژگیهای باکتریهای تجزیه کننده روغن دیزل از خاکهای آلوده به این مواد گزارش کردند که باکتری بومی Bacillus نسبت به دیگر میکروارگانیسمهای خاک نقش مهمی در زیست بهسازی روغن دیزل دارد و گونه جداسازی شده با نام B. cereus توانایی تجزیه روغن دیزل را به میزان 20/85 درصد دارا میباشد.
اکوه و همکاران (2001) با جداسازی گونه Burkholderia cepacia از خاکهای آلوده به نفت خام سنگین در نیجریه و بررسی توانایی آن در تجزیه زیستی اینگونه مواد نشان دادند که این باکتری توان بهرهگیری از نفت خام سنگین به عنوان منبع کربن آلی را دارد، همچنین فراوانی این باکتری در مدت زمان 15 روز از CFU/ml105 به CFU/ml 108 افزایش یافت.
کارایی تجزیه گازوئیل
برای بررسی کارایی جدایههای به دست آمده در استفاده و تجزیه هیدروکربنهای نفتی از مقایسه میزان تیرگی یا کدورت پدید آمده از رشد آنها در محیط کشت مایع حداقل دارای گازوئیل، بهرهگیری شد. میزان تیرگی پدید آمده در محیط کشت پس از زمان یاد شده، نمایانگر میزان رشد باکتری است. از آنجایی که تنها منبع کربن آلی این محیط، گازوئیل (با نسبت 2% حجمی) است، بنابراین افزایش تیرگی نشان دهنده رشد و تغذیه باکتریها از گازوئیل است. نتایج آنالیز آماری نشان داد که فاکتورهای باکتری، زمان و اثر متقابل آنها (باکتری´ زمان) در سطح 1% معنیدار میباشند (جدول 2). مقایسه میانگین فاکتورهای معنیدار به روش دانکن نشان داد که با گذشت زمان بهرهگیری از گازوئیل به عنوان تنها ماده کربنی در محیط افزایش مییابد و تجزیه این ماده رشد بیشتر باکتری را به دنبال دارد.
جدول 3- باکتریهای شناسایی شده و برخی از ویژگیهای آنها.
باکتری |
شکل باکتری |
رنگامیزی گرم |
تست اسپور |
تست اکسیداز |
تست کاتالاز |
ایجاد رنگدانه |
پس از تکمیل شناسایی (مولکولی و بیوشیمیایی) |
PDB1 |
کوکوباسیل |
- |
- |
- |
+ |
- |
Stenotrophomonas maltophilia |
PDB2 |
کوکوباسیل |
- |
- |
+ |
+ |
- |
Ralstonia sp. |
PDB3 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Vibrio sp. |
PDB4 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
- |
Sphingobacterium sp. |
PDB5 |
کوکسی |
- |
- |
- |
+ |
- |
Zymomonas sp. |
PDB6 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Pseudomonas aeruginosa |
PDB7 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
- |
Paracoccus sp. |
PDB8 |
کوکسی |
- |
- |
+ |
+ |
- |
Sphingobacterium sp. |
PDB9 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Pantoea sp. |
PDB10 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
- |
Achromobacter xylosoxidans |
PDB11 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Pseudomonas aeruginosa |
PDB12 |
کوکسی |
- |
- |
- |
+ |
- |
Acinetobacter johnsonii |
PDB13 |
کوکسی |
- |
- |
- |
+ |
- |
Acinetobacter johnsonii |
PDB14 |
کوکوباسیل |
- |
- |
- |
+ |
- |
Serattia odorifera |
PDB15 |
کوکوباسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Pseudomonas alcaligenes |
PDB16 |
باسیل |
- |
- |
- |
+ |
- |
Entrobacter cloacae |
PDB17 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Pseudomonas aeruginosa |
PDB18 |
باسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Pseudomonas stutzeri |
PDB19 |
کوکوباسیل |
- |
- |
+ |
+ |
+ |
Chryseobacterium sp. |
شکل 1- محصول PCR بدست آمده تکثیر ژن رمزکننده 16S rDNA. نردبان مولکولی با اندازه بین 100 تا 10000 جفت باز (LM)، محلول دارای تمام اجزاء واکنش به جز DNA باکتریایی (MM) و نمونههای باکتری با نامگذاری PDB1-9.
شکل 2- نمونهای از کیت شناسایی باکتری Himedia بکاررفته در این آزمایش. تصویر بالایی پیش از مایهزنی و تصویر پائین پس از مایهزنی کشت باکتری میباشد.
از میان اثرات متقابل (ترکیب تیماری باکتری´ زمان) بالاترین میانگینها مربوط به زمان پنجم اندازه گیری (312 ساعت) بود. با توجه به جدول 4 مشاهده میشود که با گذشت زمان کدورت پدید آمده از رشد باکتری در محیط افزایش مییابد به صورتیکه کمترین میزان آن در زمانهای ابتدایی آزمایش (زمان صفر و 48 ساعت) و با گذشت زمان بر مقدار آن افزوده شده است و تفاوت معنیداری بین زمانهای 168، 216 و 312 ساعت از نظر آماری وجود دارد. این نتایج در مقایسه اثر ساده فاکتور زمان نیز به دست آمد (شکل نشان داده نشده است). از میان باکتریها بیشترین رشد و به عبارتی استفاده از گازوئیل مربوط به باکتریAcinetobacter johnsonii سویه PDB13 بود (366/2OD:) که بعد از 312 ساعت انکوباسیون حاصل شد (جدول 4). ترتیب قرارگیری باکتریهای دیگر در همین مدت زمان به صورت زیر بود هرچند میان آنها ناهمانندی چشمگیری با Acinetobacter johnsonii PDB13دیده نشد، به ترتیب باکتریهای Entrobacter cloacae، Chryseobacterium sp.، Pseudomonas aeruinosa PDB11، Pantoea sp. و Achromobacter xylosoxidans با کدورتهای برابر با 231/2، 002/2، 922/1، 687/1 و 607/1 در این رتبه بندی قرار گرفتند. در این میان کمترین رشد و تجزیه در حضور گازوئیل برای باکتریهای Stenotrophomonas maltophilia، Ralstonia sp، Sphingobacterium sp. و Paracoccus sp. به دست آمد (جدول 4).
قابل ذکر است که در این آزمایش از دو سویه Acinetobacter johnsonii به نامهای PDB12 و PDB13 استفاده شد که سویه PDB13 دارای بالاترین رشد بعد از گذشت 312 ساعت در میان باکتریها بود. روند تغییرات رشد این دو باکتری تا زمان سوم مشابه هم بوده و تفاوتی مشاهده نمیشود اما در زمانهای 216 و 312 ساعت سویه PDB13 رشد چشمگیری از خود نشان داد. این موضوع در ارتباط با سویههای Pseudomonas aeruginosa نیز مشاهده شد به صورتیکه بین سویه PDB11 و PDB17 در هیچ یک از زمانهای پنجگانه اختلافی آماری مشاهده نشد اما سویه PDB6 تنها در زمان پنجم با دو سویه دیگر این باکتری رشد کمتری را نشان داد (جدول 4).
از میان باکتریهایی که توان استفاده از گازوئیل را به عنوان منبع کربن داشتند و رشد مطلوبی را نشان دادند (Acinetobacter johnsonii PDB13، Entrobacter cloacae، Chryseobacterium sp.، Pseudomonas aeruinosa PDB11، Pantoea sp. وAchromobacter xylosoxidans) در همه آنها به جز Acinetobacter johnsonii PDB13 رشد باکتری در زمان چهارم و پنجم اختلاف معنیداری را نشان نداد اما در مورد این باکتری رشد باکتری در زمان چهارم کاهش چشمگیری نسبت به زمان پنجم داشته است. این در حالی است که از میان همین باکتریها، بیشترین رشد (583/1OD:) در زمان چهارم (216 ساعت) مربوط به باکتری Chryseobacterium sp. بوده است. آنچه از یافتههای این پژوهش برمیآید آن است که از میان دیگر باکتریها، باکتری Chryseobacterium sp. توان بیشتری برای رشد بر روی ماده نفتی مورد آزمایش دارد و این مطلب با مشاهده رشد این باکتری در زمانهای سوم (465/1OD:)، چهارم (583/1OD:) و پنجم (002/2OD:) با توجه به جدول 4 قابل استنباط میباشد.
جدول 4- میانگین رشد باکتریها (چگالی نوری) در محیط مایع در حضور گازوئیل (اثر متقابل باکتری در زمان).
312 ساعت |
216 ساعت |
168 ساعت |
48 ساعت |
زمان صفر |
باکتری |
m-q (015/0) 047/0 |
m-q(009/0) 044/0 |
o-q (020/0) 026/0 |
q (004/0) 01/0 |
q (001/0) 011/0 |
Stenotrophomonas maltophilia |
m-q (002/0) 061/0 |
m-q (008/0) 058/0 |
q (005/0) 016/0 |
q (008/0) 012/0 |
q (003/0) 015/0 |
Ralstonia sp. |
i-q (183/0) 565/0 |
l-q (033/0) 294/0 |
l-q (130/0) 201/0 |
m-q (006/0) 061/0 |
n-q (002/0) 034/0 |
Vibrio sp. |
m-q (054/0) 094/0 |
n-q (044/0) 036/0 |
o-q (021/0) 027/0 |
n-q (015/0) 036/0 |
q (004/0) 018/0 |
Sphingobacterium sp. |
i-r (060/0) 411/0 |
n-r (034/0) 073/0 |
o-r (009/0) 053/0 |
p-r (007/0) 046/0 |
qr (009/0) 036/0 |
Zymomonas sp. |
e-m (159/0) 009/1 |
j-r (014/0) 569/0 |
k-r (076/0) 536/0 |
m-r (078/0) 278/0 |
r (002/0) 019/0 |
Pseudomonas aeruginosa PDB6 |
o-r (024/0) 05/0 |
o-r (050/0) 066/0 |
r (025/0) 024/0 |
r (007/0) 018/0 |
r (004/) 018/0 |
Paracoccus sp. |
c-i (278/0) 397/1 |
e-m (045/0) 931/0 |
f-q (098/0) 869/0 |
p-r (007/0) 044/0 |
o-r (0) 053/0 |
Sphingobacterium sp. |
a-f (304/0) 607/1 |
e-m (264/0) 978/0 |
f-r (147/0) 81/0 |
o-r (003/0) 059/0 |
qr (009/0) 032/0 |
Pantoea sp. |
a-e (204/0) 687/1 |
f-n (137/0) 884/0 |
g-r (042/0) 783/0 |
o-r (043/0) 057/0 |
r (0) 027/0 |
Achromobacter xylosoxidans |
a-d (217/0) 922/1 |
c-k (100/0) 266/1 |
c-l (046/0) 213/1 |
o-r (014/0) 069/0 |
r (002/0) 02/0 |
Pseudomonas aeruginosa PDB11 |
e-m (056/0) 946/0 |
i-r (011/0) 624/0 |
k-r (057/0) 551/0 |
p-r (012/0) 042/0 |
qr (002/0) 032/0 |
Acinetobacter johnsonii PDB12 |
a (258/0) 336/2 |
b-h (143/0) 516/1 |
f-o (129/0) 877/0 |
o-r (016/0) 05/0 |
qr (008/0) 038/0 |
Acinetobacter johnsonii PDB13 |
c-k (098/0) 258/1 |
f-p (227/0) 873/0 |
f-r (118/0) 566/0 |
n-r (007/0) 099/0 |
o-r (003/0) 067/0 |
Serattia odorifera |
b-n (183/0) 507/1 |
h-r (127/0) 762/0 |
m-r (083/0) 357/0 |
o-r (019/0) 065/0 |
o-r (006/0) 051/0 |
Pseudomonas alcaligenes |
ab (347/0) 231/2 |
b-n (2/0) 474/1 |
i-r (104/0) 611/0 |
o-r (022/0) 059/0 |
n-r (013/0) 075/0 |
Entrobacter cloacae |
d-l (214/0) 203/1 |
c-k (463/0) 311/1 |
c-k (206/0) 334/1 |
qr (023/0) 033/0 |
r (018/0) 028/0 |
Pseudomonas aeruginosa PDB17 |
c-j (185/0) 376/1 |
f-n (069/0) 88/0 |
i-r (108/0) 65/0 |
r (002/0) 026/0 |
p-r (034/0) 041/0 |
Pseudomonas stutzeri |
a-c (155/0) 002/2 |
b-g (185/0) 583/1 |
b-h (120/0) 465/1 |
qr (014/0) 037/0 |
p-r (005/0) 044/0 |
Chryseobacterium sp. |
(اعداد داخل پرانتز انحراف معیار میباشد)
کیریمورا و همکاران (1999) موفق به جداسازی سویه Sphingomonas sp. شدند که قادر به بهرهگیری از کربازول و دیگر ترکیبهای نفتی مانند n – هگزادکان بود. نتایج آزمایش آنها نشان داد که با تغییر میزان OD محیط و افزایش رشد باکتری میزان تجزیه مواد نفتی افزایش مییابد. امتیازی و همکاران (2005) نیز تجزیه ترکیبات گوناگون نفتی را به وسیله سویه Pseudomonas در مدت زمان 9 روز از طریق منحنی رشد باکتری (OD600nm) بررسی نمودند، سویه یادشده از مواد نفتی موجود به عنوان منبع کربن و انرژی بهرهگیری نموده و بیشترین رشد (OD) حدود 8/0 در فاصله زمانی 5 روز در حضور ماده نفتی اکتادکان و دودکان نشان داد این در حالی بود که بیشترین رشد باکتری در حضور ماده نفتی اکتان تنها 28/0 OD600nm= بود.
نتیجهگیری کلی
نخستین گام در بهرهگرفتن از توان میکروبی خاک برای بهسازی زیستی آلایندههای آلی غربالگری و شناسایی آنها میباشد. در این پژوهش با غربالگری باکتریها در محیط حداقل بدون کربن و جایگزین نمودن آن با مواد نفتی 19 سویه باکتری جداسازی و خالصسازی شد. شناسایی باکتریها به روش مولکولی و تستهای بیوشیمیایی تکمیلی نشان داد که باکتریهای گوناگونی جداسازی شدهاند که بیشتر از گروه باکتریهای گرم منفی هستند. پس از بررسی توان رشد 19 سویه باکتری در محیط دارای گازوئیل، نتایج نشان داد که بالاترین رشد باکتری و شاید تجزیه گازوئیل در زمان انجام آزمایش مربوط به سویه گرم منفی Chryseobacterium sp. با رنگدانه زرد مایل به قهوهای و با کلنیهای کروی شکل میباشد. این سویه از لحاظ رشد و شاید تجزیه گازوئیل در زمانهای سوم، چهارم و پنجم دارای رشد بالایی بود هر چند با برخی از باکتریها از قبیل Acinetobacter johnsonii PDB13، Entrobacter cloacae، Pseudomonas aeruinosa PDB11، Pantoea sp. وAchromobacter xylosoxidans در برخی از زمانهای ذکر شده تفاوت چشمگیری نشان نداد.
[1]Fluoranthene
[2]Polyaromatic hydrocarbons
[3] Chrysene
[4] Benz[a]anthracene
[5] Halotolerant
[6] Carbon Free Minimal Medium
[7] Ligation reaction
[8] Transformation of competent cell
[9] National center for biotechnological information
[10]Basic local alignment search tool (for Nucteotide)
1 Bushnell Hass