دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
اثر مواد آلی و زمان انکوباسیون بر شکلهای شیمیایی کادمیم (Cd) در یک خاک آهکی
1
13
FA
رحیم
محمدزاده
دانشجوی دکتری علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
مصطفی
چرم
دانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
mchorom@yahoo.com
عبدالامیر
معزی
دانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
abmoezi@scu.ac.ir
مجتبی
نوروزی مصیر
استادیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
در این مطالعه اثر دو نوع ماده آلی شامل کود گاوی و کمپوست بقایای باگاس نیشکر بر روی شکلهای شیمیایی کادمیم خاک در طول سه دوره زمانی روز مورد بررسی قرار گرفت. نمونه خاک با اسپری کردن محلول نمک کادمیوم به سطح آلودگی 50 میلیگرم کادمیم بر کیلوگرم خاک رسیده و پس از گذشت 90 روز، مقادیر 25 و 50 تن در هکتار از مواد آلی مذکور به خاک اضافه گردید. سپس در زمانهای 1، 30 و 60 روز پس از اضافه کردن مواد آلی، برخی ویژگیهای شیمیایی و نیز شکلهای شیمیایی کادمیم در نمونههای خاک بر اساس روش عصارهگیری دنبالهای تسیر تعیین شدند. نتایج نشان داد که بیشترین شکل کادمیم در همه تیمارها به شکل کربناتی اختصاص داشت و بر اثر استفاده از هر دو نوع ماده آلی و بهویژه کود گاوی، مقدار کادمیم متصل به مواد آلی و نیز کادمیم محلول و تبادلی بهدلیل افزایش مقدار کربن آلی کل (TOC) و محلول (DOC) بهطور معناداری (p < 0.05) افزایش یافت و مقدار کادمیم متصل به کربناتها بهویژه در خاک تیمار شده با 50 تن در هکتار کود گاوی بهطور معناداری (p < 0.05) کاهش یافت. از طرف دیگر در همه نمونههای خاک، اثر گذشت زمان تنها بر مقدار کادمیم متصل به مواد آلی و کربناتها معنادار شد. افزودن هر دو نوع ماده آلی و بهویژه کود گاوی باعث کاهش معنادار (p < 0.05) درصد فاکتور تحرک کادمیم از 6/57 درصد در تیمار شاهد به 9/43 و 8/40 درصد بهترتیب در تیمارهای 25 و 50 تن کود گاوی و 6/49 و 9/46 درصد در تیمارهای 25 و 50 تن در هکتار کمپوست باگاس شد. در نهایت چنین نتیجهگیری شد که افزودن کودهای دامی و بقایای گیاهی پوسیده شده به خاک باعث کاهش اجزاء با زیستفراهمی بالای کادمیم، بهویژه اجزاء کربناتی، نسبت به سایر شکلهای شیمیایی این فلز و متعاقباً کاهش تحرک کادمیم در خاک شدند.
انکوباسیون,جزءبندی,زمان,کادمیم,مواد آلی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7329.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7329_80a273812af28f3d3c7a4d13b489354f.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
اثر برهمکنش قارچ میکوریز آربوسکولار و باکتری محرک رشد گیاه بر شاخصهای رشد و غلظت پرولین برگ گیاه گوجهفرنگی تحت سطوح مختلف شوری
15
28
FA
مینا
حکیمی
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک، گروه علوم خاک، دانشگاه تبریز
hakimi4916@gmail.com
ناصر
علی اصغر زاده
استاد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
شوری آب و خاک از مهمترین عوامل محیطی کاهش دهندة رشد و تولید محصول در مناطق خشک و نیمهخشک جهان از جمله ایران میباشد. استفاده از باکتریهای محرک رشد گیاه مخصوصاً سودوموناسها و نیز قارچهای میکوریزی از راهکارهای مفید برای تسهیل رشد گیاهان در خاکهای شور بهحساب میآید. در این تحقیق اثر مایهزنی دو سویه از باکتری<em>Pseudomonas </em><em>fluorescens</em><em> </em>(<em>P.</em><em> fluorescens</em> Tabriz (PFT) و <em>P.</em><em> fluorescens </em>Cha0 (PFC)) ،و قارچ <em>Rhizophagus irregularis</em> بر غلظت پرولین برگ و برخی از شاخصهای رشد گیاه گوجهفرنگی رقم Super Strain B تحت چهار سطح شوری (56/1، 3، 6 و 9 دسیزیمنس<sub></sub>بر متر بهترتیب <sub>1</sub>S، <sub>2</sub>S، <sub>3</sub>S و <sub>4</sub>S) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیههای آماری نشان داد که وزن تر اندامهوایی گیاهان غیرمیکوریزی (-AM) بهطور معنیدار (36/17%) بالاتر از گیاهان میکوریزی (+AM) است (05/0p<). اثر اصلی باکتری بر تمام پارامترهای اندازهگیری شده در این تحقیق معنیدار شد. وزن تر و خشک ریشه و اندامهوایی و شاخص کلروفیل برگها در حضور تیمار PFC بهطور معنیدار (05/0p<) بالاتر از تیمار PFT و تیمار PF<sub>0</sub> (تیمار شاهد بدون باکتری) شد و کاربرد هر دو تیمار باکتریایی توانست درصد کلنیزاسیون ریشه را نسبت به تیمار شاهد بطور معنیدار (تیمار PFC 88/34% و تیمار PFT 22/31%) افزایش دهد (05/0p<). وزن تر ریشه و شاخص کلروفیل گیاه با افزایش سطوح شوری تا سطح <sub>3</sub>S روند افزایشی داشته و در <sub>4</sub>S، این دو پارامتر کاهش یافتند (05/0p<). همچنین درصد کلنیزاسیون ریشه با افزایش سطوح شوری کاهش معنیدار (05/0p<) و غلظت پرولین برگها با افزایش شوری افزایش معنیدار نشان داد (05/0p<).
باکتری محرک رشد گیاه,سودوموناس,شاخصهای رشد گیاه,غلظت پرولین,قارچ میکوریز آربوسکولار
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7332.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7332_44417f17c63161213f98460c698cb28b.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
ارزیابی انتخاب تابع توزیع احتمالاتی مناسب در استفاده از شاخصهای خشکسالی SPI و RDI
29
40
FA
حسین
رضایی
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
h.rezaie@urmia.ac.ir
ندا
خان محمدی
دکتری مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
n.khanmohammadi@yahoo.com
مجید
منتضری
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
جواد
بهمنش
0000-0001-5856-9951
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
behmanesh_javad@yahoo.com
هدف این مقاله، انتخاب مناسبترین تابع توزیع احتمال برای محاسبه دو شاخص خشکسالی <em>RDI</em> و <em>SPI</em> و مقایسه این دو شاخص میباشد. بر این اساس، با استفاده از آمار هواشناسی سی ایستگاه همدید در ایران، سری دادههای سالانه بارندگی و نسبت بارش به تبخیر- تعرق پتانسیل بهدست آمد. ابتدا تابع توزیع نرمال یا گاما برای تعیین مقادیر سالانه شاخص <em>SPI</em> و تابع توزیع لاگنرمال یا گاما برای تعیین مقادیر سالانه شاخص <em>RDI</em> مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از آماره کلموگروف- اسمیرنف، برترین تابع توزیع جهت برازش سری دادهها در ایستگاههای موردمطالعه تعیین شد. بعد از تعیین مقادیر شاخصها بر اساس تابع توزیع مناسب و توابع توزیع اشاره شده، میزان جابجایی طبقات مختلف خشکسالی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بیشتر ایستگاهها، توابع توزیع اشاره شده نمیتوانند بهعنوان مناسبترین تابع توزیع انتخاب شوند و کاربرد آنها در تعیین شاخصها، باعث تغییر طبقات خشکسالی خواهد شد. نتایج شاخصهای آماری (434/0 <em>RMSE</em><و 819/0<em>R<sup>2</sup></em>>) نشان داد که سریهای زمانی سالانه دو شاخص خشکسالی <em>RDI</em> و <em>SPI</em> (محاسبه شده بر اساس مناسبترین تابع توزیع احتمال) تقریبا مشابه میباشد و اختلاف آنها در هیچ ایستگاهی معنیدار نیست. همچنین نتایج نشاندهنده حساسیت بیشتر شاخص <em>RDI</em> نسبت به شاخص <em>SPI</em> به انتخاب تابع توزیع میباشد و انتخاب تابع توزیع برتر جهت تعیین این شاخص از اهمیت بیشتری برخوردار است.
ایران,تابع توزیع احتمال,خشکسالی,شاخص RDI,شاخص SPI
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7336.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7336_2dfad67c2ed4d9b5afb4a2e990f382ab.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
مقایسه برخی روابط تجربی برآورد تبخیر- تعرق مرجع برای دشت تبریز با استفاده از لایسیمتر و ارائه مدلی برای تعیین آن از روی دادههای هواشناسی
41
54
FA
ازدر
عُنّابی میلانی
استادیار، بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تبریز، ایران
محمد رضا
نیشابوری
استاد، گروه علوم خاک، دانشگاه تبریز
neyshmr@hotmail.com
تبخیر- تعرق گیاهان درکل به دو روش اندازهگیری مستقیم و یا برآورد غیرمستقیم از روی دادههای هواشناسی تعیین میشود. تعیین مستقیم تبخیر-تعرق گیاهان پرهزینه و وقتگیر است، لذا روشهائی تعیین شدهاند که بتوان با استفاده از آنها نیاز آبی محصولات را با دقت قابل قبولی تعیین نمود. در این مطالعه تبخیر- تعرق مرجع توسط فرمول بیلان آبی خاک با استفاده از لایسیمتر برای دورههای 10 روزه و ماهانه در دشت تبریز تعیین گردیده و با نتایج بهدست آمده از برخی روابط تجربی مقایسه شد. نتایج نشان داد که مقدار تبخیر- تعرق مرجع (<em>ETo</em>) سالانه در طول 9 ماه بهطور متوسط برابر 9/1226 میلیمتر میباشد. در این مدت متوسط تبخیر از تشت کلاس A (<em>Ep</em>)، برابر 3/1947 میلیمتر بود. مقایسه تبخیر- تعرق اندازهگیری شده توسط لایسیمتر با آنچه توسط روابط مختلف تجربی بدست آمده نشان داد که روش تشت تبخیر کلاس A (99/0=R<sup>2 </sup>) و روش هارگریوز بهترتیب بیشترین و کمترین همبستگی را با مقادیر اندازهگیری شده توسط لایسیمتر دارند. با این وجود نزدیکترین روش به لایسیمتر از نظر شاخصهای مورد بررسی، روش پنمن- مانتیث بود. در کل بهترین روش برای برآورد تبخیر- تعرق مرجع در دشت تبریز روش پنمن- مانتیث شناخته شد. همچنین بهترین رابطه رگرسیونی برای تعیین تبخیر- تعرق مرجع از روی دادههای هواشناسی ارائه گردید.
اطلاعات هواشناسی,پنمن- مانتیث,تبخیر- تعرق مرجع,تشت تبخیر,لایسیمتر,مدل تجربی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7337.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7337_98a04b7aa0aab71e7d91816d334d51cd.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
کارایی سامانههای ردهبندی آمریکایی (ST) و جهانی (WRB) در توصیف ویژگیهای خاکهای شور و گچی در برخی مناطق استان آذربایجان شرقی
55
67
FA
ویدا
منتخبیکلجاهی
دانشجوی دکتری، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
علی اصغر
جعفرزاده
استاد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
ajafarzade@tabrizu.ac.ir
شاهین
اوستان
دانشیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
oustan@hotmail.com
فرزین
شهبازی
استادیار، گروه آمار، دانشکده علوم ریاضی، دانشگاه تبریز
farzinshahbazi@gmail.com
برای مدیریت و استفاده بهینه از خاک نیاز به ردهبندی درست خاکها و شناسایی ویژگیهای اصلی آنها میباشد. بنابراین در این تحقیق کارایی دو سامانه ردهبندی خاک و همچنین بررسی یکی از اصلیترین ویژگیهای خاک یعنی شناسایی و تخمین مقدار نسبی کانیهای رسی که بیشتر ویژگیهای خاک را تحت تاثیر قرار میدهد مورد بحث قرار گرفته است. بدین منظور خاکهای شور و گچی دو منطقه از آذربایجان شرقی (دشت تبریز و خواجه) انتخاب و پس از تشریح خاکرخها، همه افقها و لایهها نمونهبرداری شدند. سپس نمونهها آماده و آزمایشات مختلف برای بررسی کارایی دو سامانه آمریکایی و مرجع جهانی انجام گرفت. در اکثر خاکرخها وجود افقهای تحتانی با بافت سنگین رسی باعث تجمع بیش از حد املاح در افقهای سطحی و میانی و تشکیل افق سالیک و جیپسیک شده است. بطور کلی خاکهای این دو منطقه بر اساس سامانه مرجع جهانی(WRB) و آمریکایی(ST) به ترتیب در سه گروه اصلی سولونچاک، سولونتز و جیپسیسول و در دو زیررده سالیدز و جیپسیدز ردهبندی میشوند. بر اساس نتایج کانیشناسی، غالبترین و فراوانترین کانی رس در این خاکها، کانی ایلایت بوده که میتواند به صورت کلاس کانیشناسی در قسمت خانواده سامانه آمریکایی مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه سامانه جهانی (با پیشنهاد اضافه کردن کلاس مینرالوژی در لیست توصیف کنندهها) نسبت به سامانه آمریکایی کارایی بهتری در توصیف ویژگیهای این خاکها در نام کلاس خود اراده میدهد.
سامانههای ردهبندی خاک ST و WRB,خاک شور,خاک گچی,کانیهای رس
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7340.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7340_4bfc11692648e603f495299fe51d05a8.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
بررسی عملکرد روشهای کلاسیک و هوش مصنوعی در پیشبینی عمق استغراق بحرانی آبگیرهای افقی در کانالهای با جریان روباز
69
82
FA
کیومرث
روشنگر
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده عمران، دانشگاه تبریز
roshangari@tabrizu.ac.ir
رقیه
قاسم پور
کارشناس ارشد مهندسی آب و سازههای هیدرولیکی، دانشکده عمران، دانشگاه تبریز
r.ghasempour93@ms.tabrizu.ac.ir
آبگیرهای افقی یکی از سازههای متداول در برداشت آب از کانالهای روباز مانند رودخانهها و منابعی مانند دریاچهها و مخازن سدها میباشند. یکی از پدیدههای هیدرولیکی که عمدتاً به هنگام آبگیری از کانالها ایجاد میشود، تشکیل جریان گردابی و حبابهای هوا میباشد که میتواند مشکلات زیادی برای تأسیسات هیدرومکانیکی آبگیرها ایجاد نماید. ارتفاع ناکافی آب بالای لوله آبگیر (عمق استغراق) از دلایل عمده تشکیل جریان گردابی در آبگیرهای افقی میباشد. بهدلیل اهمیت این پدیده تاکنون مطالعات بسیاری جهت تخمین عمق استغراق بحرانی انجامگرفته است. با این وجود، بهدلیل عدم قطعیت در تشکیل گرداب در نزدیکی لوله آبگیر، نتایج حاصل از دقت مطلوبی برخوردار نمیباشد. در تحقیق کنونی با استفاده از سه سری داده آزمایشگاهی، کارآیی روشهای هوش مصنوعی (ماشین بردار پشتیبان SVM و سیستم استنتاج عصبی -فازی انطباقی ANFIS و برنامهریزی بیان ژن GEP) و روابط کلاسیک در تخمین عمق استغراق بحرانی آبگیرهای افقی در کانالهای روباز و با فاصله متفاوت آبگیر از کف کانال مورد بررسی قرار گرفتهاست. نتایج بهدستآمده بیانگر آن است که روشهای هوش مصنوعی در تخمین عمق استغراق بحرانی بسیار دقیقتر از مدلهای کلاسیک بوده و میتوان همبستگی مناسبی را بین مقادیر مشاهداتی و محاسباتی مشاهده نمود. ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ نتایج برای دادههای آزﻣﻮن، با استفاده از روش SVM در ﺣﺎﻟﺖ <em>C=di/2</em> (<em>di</em> و <em>C</em> بهترتیب قطر و فاصله آبگیر از کف کانال میباشند) با مقادیر 976/0DC=، 988/0R= و191/0RMSE= بهدست آمد. مطابق با نتایج تحلیل حساسیت مشاهده گردید که سرعت نسبی جریان و عدد وبر در لوله آبگیر بهترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در تخمین عمق استغراق بحرانی دارا میباشند.
آبگیر افقی,استغراق بحرانی,روابط کلاسیک,ANFIS,GEP
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7344.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7344_20819bf57b86150af34ae68799f0ed4f.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
برهمکنش قارچ های میکوریز آربوسکولار و منابع آهن بر ویژگیهای رشد و جذب عناصر غذایی پایه مکزیکن لایم
83
94
FA
علی
شهسوار
دانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
طارق
مقدم
دانشجوی پیشین کارشناسی ارشد، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
مهدی
زارعی
دانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
mehdizarei20@yahoo.ca
الهام
اصل مشتاقی
دانشجوی دکتری، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
به منظور مطالعه اثر قارچهای میکوریزی، منابع و سطوح مختلف آهن بر رشد و جذب عناصر غذایی پایه مکزیکن لایم (<em>Citrus aurantifolia </em>L)(که یکی از پایههای بسیار مهم مرکبات در مناطق جنوب کشور محسوب میشوند)، آزمایش گلخانهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه فاکتور و چهار تکرار انجام گرفت. فاکتورها شامل قارچ میکوریز در سه سطح (شاهد بدون قارچ میکوریز، <em>Rhizophagus irregularis</em> ، <em>Glomus versiforme</em>)، منابع آهن در دوسطح (کلات آهن و سولفات آهن) و هرکدام از این منابع در3 سطح (0، 5/7 و 15 میلیگرم آهن بر کیلوگرم) بود. نتایج نشان داد که برهمکنش قارچ و منابع آهن بهطور موثری باعث بهبود صفات رشدی و غلظت عناصر غذایی نیتروژن، پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز گیاه میشود. نتایج نشان داد که در تیمارهای مایهزنی با قارچ، با افزایش سطوح آهن، غلظت عناصر غذایی آهن، روی، مس و منگنز در گیاه افزایش یافته است که احتمالا بدلیل اثرات متعادل کنندگی همزیستی میکوریزی بر غلظت عناصر غذایی در گیاه میباشد. تیمارهای کاربرد همزمان قارچ با سولفات آهن بهنظر میرسد که بر روی صفات رشدی مختلف تاثیر مناسب داشته است و بهجای کلات آهن یا در کاهش مصرف آن میتواند موثر باشد.
آهن,پایه مکزیکن لایم,عناصر غذایی,مرکبات,همزیستی میکوریزی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7346.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7346_81a1481faf68f714b55ad03863a42a99.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
تأثیر تسلیح خاک با ژئوگرید در کنترل پدیده جوشش شیروانی خاکی تحت نوسانهای تراز آب
95
107
FA
مژده
محمدیون
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد سازههای آبی، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان
mmohamadiuon93@gmail.com
قربان
مهتابی
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان
ghmahtabi@znu.ac.ir
محمد
اسدی
کارشناس ارشد عمران- ژئوتکنیک، باشگاه پژوهشگران، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان
omid.apa@gmail.com
نشت یکی از عوامل اصلی تخریب شیروانیهای خاکی است. در شیروانیهای خاکی، به دلیل نوسان عمق آب زیرزمینی و یا سطح آب در سد خاکی، کانال یا رودخانه، گرادیان نشت از مقدار بحرانی تجاوز کرده و پدیده جوشش اتفاق میافتد. در این تحقیق، کارآیی صفحههای ژئوگرید در کنترل جوشش شیروانی خاکی تحت صعود آب زیرزمینی و نزول سطح آب کانال با استفاده از مدل آزمایشگاهی بررسی شد. صفحههای ژئوگرید در سه طول 10، 15 و 20 سانتیمتر و با فواصل 1، 2، 3 و 4 سانتیمتری در شیروانی خاکی قرار داده شدند. آزمایشها در عمقهای مختلف آب زیرزمینی و آب کانال انجام گرفت. نتایج نشان داد که در بهترین مدل ژئوگرید (صفحهها با طول 20 سانتیمتر و فاصله 1 سانتیمتر) نسبت به مدل شاهد (شیروانی خاکی بدون نصب صفحهها)، گرادیان جوشش در شرایط صعود آب زیرزمینی و نزول آب کانال بهترتیب 5/71 و 236 درصد افزایش داشت. با افزایش طول صفحهها و یا کاهش فاصله میانی صفحهها، گرادیان جوشش افزایش یافت. در تمامی صفحهها با فواصل مختلف، تعداد عدم وقوع جوششها در شرایط نزول آب کانال نسبت به حالت صعود آب زیرزمینی کمتر بود. این وضعیت ناشی از تأثیر توأمان فشار آب منفذی و ایستابی خاک اشباع لایههای بالا است. در شرایط صعود آب زیرزمینی، جوشش عمدتاَ در عمقهای نسبی آب کانال برابر 167/0 و 333/0 اتفاق افتاد. در شرایط نزول آب کانال، حالت بحرانی زمانی اتفاق افتاد که سطح آب زیرزمینی بالا باشد.
ژئوگرید,فشار آب منفذی,گرادیان جریان,صعود آب زیرزمینی,نزول آب کانال
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7347.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7347_2b8494081ef39ce789d93d25af439083.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
بسط مدل زمانی و مکانی انتشار نمک در شرایط آزمایشگاهی
109
118
FA
مریم
عبداله زاده
دانشجوی دکتری مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آب، دانشگاه تبریز
maryam.abdolahzadeh90@yahoo.com
احمد
فاخریفرد
استاد گروه مهندسی آب، دانشگاه تبریز
یعقوب
دینپژوه
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشگاه تبریز
محرم
جعفری
استادیار گروه مهندسی مکانیک، دانشگاه تبریز
mjafari@tabrizu.ac.ir
در این مطالعه، مدل زمانی و مکانی انتقال نمک، با استفاده از آزمایش تونل باد، مورد بررسی واقع شد. در این مدل، از چهار عامل مهم شامل زمان، فاصله از منبع نمکی، شوری (EC) و سرعت باد استفاده شد که در آن شوری به عنوان متغیر وابسته و بقیه متغیرها به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. با استفاده از مدل آزمایشگاهی مذکور، مقدار شوری اندازهگیری شده و با مقدار نظیر محاسبه شده از مدل رگرسیونی مقایسه گردید. معیارهای ارزیابی شامل آمارههای ضریب تعیین (R<sup>2</sup>)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و متوسط قدر مطلق خطاها (MAE) بود که در این مطالعه بهترتیب، معادل R<sup>2</sup>=0.96 ، RMSE= 79.12 µs/m و MAE= 46.15 µs/m بدست آمدند. با توجه به معیارهای ارزیابی فوق میتوان نتیجه گرفت که دقت مدل رگرسیونی ارائه شده جهت ارزیابی انتقال گرد نمک در زمانها و فواصل مختلف و بازای سرعتهای مختلف باد بسیار خوب است.
انتقال نمک,تونل باد,سرعت باد,شوری,مدل رگرسیونی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7349.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7349_0864c824c8a136fb01835a21f1888050.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
شبیهسازی سهبعدی مشخصات جریان فوقبحرانی در کانالهای دایروی دارای سرریزجانبی
119
130
FA
حامد
عظیمی
کارشناس ارشد مهندسی عمران آب. مرکز تحقیقات آب وفاضلاب، دانشگاه رازی، کرمانشاه
azimi86hamed@gmail.com
سعید
شعبانلو
استادیار گروه مهندسی آب، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران
saeid.shabanlou@gmail.com
کانالهای دایروی دارای سرریزجانبی بهشکل گستردهای برای تنظیم و کنترل عمق جریان در شبکههای جمعآوری فاضلاب شهری مورد استفاده قرار میگیرند. در این مطالعه، آشفتگی میدان جریان و تغییرات سطح آزاد جریان فوقبحرانی در داخل یک کانال دایروی دارای سرریزجانبی با استفاده از نرمافزار FLOW-3D، مدل آشفتگی RNG و طرح VOF شبیهسازی سهبعدی شد. مقایسه بین نتایج شبیهسازی و آزمایشگاهی نشان داد که مدل عددی، سطح آزاد و مشخصات میدان جریان را با دقت قابل قبولی شبیهسازی کرده است. بر اساس نتایج شبیهسازی عددی، عمق جریان در امتداد سرریزجانبی از ابتدای سرریز بسمت انتهای آن با کاهش همراه بود. در کلیه شبیهسازیها یک افت سطح آزاد در ابتدای بالادست سرریزجانبی اتفاق افتاد. همچنین یک پرش سطحی در انتهای دهانه سرریزجانبی به وقوع پیوست. تغییرات انرژی مخصوص در طول سرریزجانبی برای رژیم جریان فوقبحرانی تقریبا ثابت است و افت انرژی ناچیز میباشد اما با افزایش طول سرریزجانبی اختلاف انرژی در بالادست و پائیندست سرریزجانبی افزایش مییابد. شبیهسازی میدان سرعت نشان میدهد که بیشینه مقدار سرعت طولی و عرضی جریان بهترتیب در انتها و وسط دهانه سرریزجانبی به وقوع پیوست. همچنین در هر مقطع عرضی، بیشینه سرعت قائم در مجاورت تاج سرریزجانبی اتفاق افتاد.
جریان فوقبحرانی,سرریزجانبی,شبیهسازی سهبعدی,کانال دایروی,مشخصات میدان جریان
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7377.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7377_90feab63b54d85954367f2f7b95548a2.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
کنترل جابهجائی عرضی قوسهای رودخانهای با نصب صفحات شناور
131
143
FA
عزیز
سوزه پور
دانشجوی دکتری سازههای آبی دانشگاه شهید چمران اهواز
asozapor@yahoo.com
محمود
شفاعی بجستان
استاد گروه سازههای آبی دانشگاه شهید چمران اهواز
m-shafai@yahoo.com
فرآیندهای طبیعی در رودخانههای مئاندری نظیر آبشستگی در قوس خارجی و رسوبگذاری در قوس داخلی باعث انتقال عرضی قوس رودخانه در جهت پائیندست میگردند. تاکنون روشهای متعددی برای کنترل این انتقال ارائه شده است. در این مطالعه اثرات کاربرد صفحات شناور در میزان عمق آبشستگی و رسوبگذاری در قوس رودخانه بررسی شده است. برای این منظور مدل فیزیکی با بستر متحرک از قوس 180 درجه رودخانه کارون واقع در جنوب اهواز ساخته شد. همچنین اندازهگیریهای توپوگرافی بستر فلوم نشان داد که قوس در بازه 130 درجه تا پائیندست قوس دچار آبشستگی زیادی میباشد. از این رو در مدل تعداد هفت صفحه شناور بهصورت متوالی در قوس خارجی بازه فوق نصب گردیدند و تحت سه عدد فرود 18/0، 20/0 و 22/0 مورد آزمایش قرار گرفتند. در تمام آزمایشها عمق جریان ثابت بود. ابعاد صفحات نیز بر اساس توصیههای ادگارد برای صفحات مستغرق طراحی شد. با برداشت توپوگرافی بستر توسط متر لیزری و وارد کردن نتایج حاصل به نرمافزار تک پلات(Tecplot)، وضعیت توپوگرافی ترسیم شد و نتایج بهدست آمده نشان داد که با نصب صفحات شناور بیشینه عمق آبشستگی در سه عدد فرود 18/0، 2/0 و 22/0 بهترتیب 50 درصد، 50 درصد و 40 درصد کاهش است. همچنین کارگذاری صفحات شناور باعث رسوبگذاری در پاشنه ساحل خارجی شده و باعث ساحلسازی میگردد.
رودخانه,رسوبگذاری,صفحات شناور,قوس,مدل فیزیکی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7599.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7599_aab8108810dd1a7c2cb3ac46b9f9d503.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
پیشبینی عمق آب زیرزمینی با استفاده از مدل طیفسنجی سریهای زمانی
145
158
FA
سید احسان
فاطمی
استادیار گروه مهندسی آب پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی
e_fatemi78@yahoo.com
رسول
قبادیان
دانشیار گروه مهندسی آب پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی
rsghobadian@gmail.cim
مژگان
پاک بین
کارشناس ارشد مهندسی منابع آب پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی
mozhganpakbin92@gmail.com
امروزه بیشینه بهرهبرداری از منابع آبزیرزمینی در کشور بهعمل میآید. همچنین عمده منابع آب قابل استحصال، مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و مدیریت منابع آب در آینده به استحصال بیشتر از منابع آب زیرزمینی موجود وابسته است. پیشبینی نوسانات عمق آب زیرزمینی جهت برنامهریزی مناسب بهویژه در مناطق خشک ضروری است. در این پژوهش جهت پیشبینی عمق آب زیرزمینی دشت چمچمال از تحلیل طیفی سریهای زمانی استفاده شده است. برای این منظور از سریهای ماهانه عمق آبزیرزمینی طی سالهای 88- 1374 برای دوره واسنجی استفاده گردید و منحنی تناوبنگار دادهها ترسیم گردید. با استفاده از روش تحلیل طیفی بسط فوریه، دوره تناوب دادهها مورد بررسی قرار گرفت و جزء قطعی تناوب دادهها حذف گردید. در گام بعد نرمال بودن و ایستایی دادهها مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه مدلهای مختلف سری زمانی بر دادهها برازش داده شد و کارائی و دقت مدلهای برازش داده شده با معیار آکائیک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین مدلهای کلاسیک سری زمانی، در پیزومترهای قشلاقآباد، بزنآباد و گاوکل بهترتیب مدلهای<em>ARMA(1,1)، ARMA(2,1)</em> و <em>ARMA(1,1)</em> بهترین برازش را بر دادهها دارند. نهایتاً برای تشخیص درستی الگوی برازش دادهشده از آزمون فرض ایستایی باقیماندهها استفاده گردید. نتایج این پژوهش با به کارگیری ضریب همبستگی 78/0و شاخص پراکندگی 4 تا 14 درصدی پیزومترها، کارآیی و دقت بالای تکنیک سری زمانی را در پیشبینی عمق آبزیرزمینی پیزومترهای منطقه نشان داد. نحوه بهکارگیری تحلیل طیفی به فرم مطرحشده در این تحقیق در پیشبینی عمق آب زیرزمینی بسیار سودمند میباشد.
پیشبینی,تحلیل طیفی,دشت چمچمال,سری زمانی,عمق آب زیرزمینی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7600.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7600_a9228a34cffbf914ba7254646ea809aa.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
بررسی اثر آبشکن و سرریزهای مستغرق واقع در قوس بر الگوی جریان و رسوب با استفاده از مدل عددی MIKE 3 FLOW MODEL FM
159
171
FA
حمید
بیگدلی تبار سهرینی
کارشناس ارشد سازههای آبی، گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
h.bigdeli1989@gmail.com
محمد
همتی
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
m.hemmati@urmia.ac.ir
حجت
احمدی
دانشیار گروه منهدسی آب، دانشگاه ارومیه
h.ahmadi@urmia.ac.ir;hojjat.a@gmail.com
وحید
ندر خانلو
کارشناس ارشد سازههای آبی، دانشگاه تربیت مدرس تهران
سرریزهای مستغرق سازههای مهم چند منظوره در کنترل فرسایش هستند که برای کنترل فرسایش، احیاء آبراههها و بهبود زیستگاه آبزیان استفاده میشوند. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر ارتفاع سرریزهای مستغرق واقع در قوس آبراهه بر الگوی جریان و کارایی آنها در کنترل فرسایش و رسوبگذاری با استفاده از مدل MIKE 3 FLOW MODEL FMمیباشد. متغیرهای مورد بررسی در تحقیق حاضر شامل سه دبی 120، 150 و 180 لیتر بر ثانیه، سه نسبت ارتفاع سازه به عمق آب برابر با 3/0، 7/0 (سرریز مستغرق) و 2/1 (آبشکن) بود. نسبت طول سرریزها (3 برابر عرض سطح آب) و همینطور شیب تاج سرریزها (شیب تخت) و زاویه سرریزها (60 درجه) در طی آزمایشها ثابت بودند. مقایسه نتایج نشان داد که درصد خطای محاسبه بیشینه عمق آبشستگی در دماغه سازهها بین شبیهسازی عددی و نتایج آزمایشگاهی در حدود 6/7 درصد میباشد. بنابراین تطابق خوبی بین نتایج مدل و آزمایشگاهی وجود دارد. علاوه بر آن نتایج نشان داد که سرریزهای مستغرق نسبت به آبشکن تأثیر بیشتری در کاهش سرعت جریان و کاهش آبشستگی در طول قوس خارجی و کاهش رسوبگذاری در طول قوس داخلی دارند و این اثر با افزایش ارتفاع سرریز بهبود مییابد. بهطور متوسط مقدار سرعت در قوس خارجی در سرریزهای با ارتفاع y3/0، y7/0 و y2/1 بهترتیب 81، 85 و 70 درصد کاهش یافت. بهطور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سرریزهای با ارتفاع y7/0 بیشترین تأثیر را در حفاظت قوس خارجی داشتند.
آبشستگی,آبشکنها,سرریزهای مستغرق,کنترل فرسایش,شبیهسازی عددی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7601.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7601_2caf9ad8309559ca268adfcb9d82a81f.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
بهینهسازی سیاست بهرهبرداری از مخزن با استفاده از الگوریتم شبیهسازی حرارتی (مطالعه موردی: سد مهاباد)
173
185
FA
نازک
روزگاری
کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده عمران، دانشگاه تبریز
nazak_rouzegari@yahoo.com
یوسف
حسن زاده
استاد گروه مهندسی آب، دانشکده عمران، دانشگاه تبریز
yhassanzadeh02@yahoo.com
محمد تقی
ستاری
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
mtsattar@gmail.com; mtaalami@tabrizu.ac.ir
در این مطالعه، بهمنظور ارائه سیاست بهینه بهرهبرداری مخزن سد مهاباد، دو مدل بهرهبرداری بهینه با استفاده از روشهای برنامهریزی غیرخطی (حلال مینوس/گمز) و الگوریتم بهینهسازی حرارتی، نوشته شد. به دلیل فقدان دادههای نیاز زیستمحیطی، این دادهها با استفاده از روش تنانت محاسبه گردید. در هریک از این مدلها، تابع هدف بهصورت کمینهسازی اختلاف آب موردنیاز کشاورزی در پاییندست سد و آب رهاسازی شده <strong>از سد</strong> در طول 23 سال دوره آماری بهرهبرداری سد (1393-1370)، در نظر گرفته شد و <strong>کارآیی</strong> آنها با استفاده از شاخصهای بهرهبرداری مخزن مورد ارزیابی قرار گرفت. <strong>مقادیر حاصل شده برای</strong> تابع هدف در هر دو مدل بهینهسازی و همچنین نتایج شاخصهای عملکرد مخزن سد نشان داد، روش فراابتکاری شبیهسازی حرارتی با مقدار تابع هدف معادل 01/22، قابلیت اعتماد زمانی 25%، سرعت برگشتپذیری 22/22%، آسیبپذیری 04/41% و شاخص پایداری 032/0، در مقایسه با برنامهریزی غیرخطی با مقدار تابع هدف معادل 92/88، قابلیت اعتماد زمانی 18/48%، سرعت برگشتپذیری 86/32%، آسیبپذیری 27/84% و شاخص پایداری 024/0 نتایج نسبتا بهینهتری ارائه <strong>داد</strong>. همچنین مشخص گردید<strong> که</strong> روش حرارتی نسبت به روش برنامهریزی غیرخطی <strong>به</strong> زمان اجرای طولانیتری<strong> تا</strong> رسیدن به نقطه بهینه سراسری <strong>لازم داشت</strong>، ولی با محاسبه میزان کمبود 24/1632 میلیونمترمکعب نسبت به روش برنامهریزی غیرخطی که دارای مقدار کمبود<strong>4/3351</strong> میلیونمترمکعب <strong>بود</strong>، <strong>میزان</strong> کمبودها را نسبت به روش برنامهریزی غیرخطی (حلال مینوس/گمز) کاهش داده و عملکرد نسبتا مناسبتری<strong> را </strong>ارائه <strong>داد.</strong>
الگوریتم حرارتی,برنامهریزی غیرخطی,بهرهبرداری از مخزن,بهینهسازی,سد مهاباد
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7602.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7602_1a06cd001982ab7e902149145b8ad22d.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
محاسبه عملکرد کانال، احجام تلفات و کمبود آب تحویلی به آبگیرهای آبیاری در گزینههای مختلف تحویل و توزیع آب
187
199
FA
در شبکههای آبیاری معمولاً میزان آب تحویلی به اراضی پاییندست هر دریچه با نیاز واقعی آن تطبیق نداشته و در بعضی موارد به مقدار قابل توجهی از آن بیشتر و در بعضی موارد نیز به مراتب کمتر است. این عدم تناسب و بی عدالتی در تحویل و توزیع آب نه تنها موجب کاهش عمکرد محصول و نارضایتی زارعینی که کمتر از نیاز خود آب دریافت کرده اند میگردد، بلکه برای مزارعی که آب بیش از حد دریافت داشتهاند نیز ممکن است موجب کاهش محصول در اثر آبیاری بیش از حد گردد. در این تحقیق با استفاده از مدل هیدرودینامیک <em>RootCanal</em> که یکی از مدلهای شبیهسازی هیدرولیکی کانالهای آبیاری میباشد به شبیهسازی چند گزینه تحویل و توزیع آب در کانال <em>E1R1</em> شبکه آبیاری دز پرداخته شده است. سپس با استفاده از نتایج شبیهسازی جریان به محاسبه شاخصهای ارزیابی عملکرد کانال پرداخته شد و احجام تلفات آب تعیین گردید. همچنین دستورالعملهای مناسب بهرهبرداری تعیین، اجراء و پس از کاربرد آنها دوباره عملکرد کانال و احجام تلفات و کمبود محاسبه گردیده است. نتایج نشان میدهد در کلیه گزینهها، افزایش تعداد عملیات بهرهبرداری موجب بهبود شاخصهای عملکرد آبگیرها و کل کانال گردیده و از بین گزینههای مختلف شبیهسازی شده، بیشینه بهبود عملکرد 49 درصد میباشد که مربوط به آبگیر 6 در سناریو 2 میباشد.
تلفات تحویل,بازده تحویل,شبکه آبیاری دز,عملکرد کانال,مدل RootCanal
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7603.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7603_6b9c53a48d1fc8586367486fd38bec10.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
ارزیابی نهشتههای کواترنر جهت مکانیابی مناطق مستعد پخش سیلاب در دشت شبستر
201
216
FA
غلامرضا
احمد زاده
استادیار گروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه محقق اردبیلی
فائزه
جعفری
دانش آموخته دوره کارشناس ارشد آبخیزداری، دانشکده فناوری کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
www.faeze_jafari86@yahoo.com
پخش سیلاب در مناطق نفوذپذیر یک استراتژی مناسب برای مهار سیلاب و بهرهوری از آن است. تعیین مکان مناسب برای پخش سیلاب، خود یکی از مهمترین مراحل انجام این گونه پروژهها میباشد. در این مقاله مناطق مستعد پخش سیلاب در دشت شبستر بر اساس چهار عامل شیب، نفوذپذیری، ضریب قابلیت انتقال و ضخامت آبرفت خشک (غیراشباع) مکانیابی شد. بدین منظور، با استفاده از دادههای لاگهای حفاری و اطلاعات چاههای پیزومتری، اکتشافی و بهرهبرداری موجود در منطقه، لایههای اطلاعاتی پارامترها در سیستم اطلاعات جغرافیایی (نرمافزار 10Arc GIS) تهیه و سپس این نقشهها با هم تلفیق شد. بر اساس نتایج بدست آمده مشاهده میشود که بیشترین مساحت از کل محدوده آبخوان برابر با 794/192 کیلومترمربع (153/40 درصد)، دارای استعداد پخش سیلاب مناسب و کمترین وسعت معادل 046/61 کیلومتر مربع (714/12 درصد) از مساحت آبخوان در محدوده خیلی مناسب قرار میگیرد.<br /> <br /> <br />
آبخوان,پخش سیلاب,چاههای پیزومتری,سیستم اطلاعات جغرافیایی,ضریب قابلیت انتقال
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7604.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7604_4a8fd4de336841a80434a0ea06bb92bb.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
تأثیر منگنز و محلولپاشی سالیسیلیک اسید بر تنظیمکنندههای اسمزی، روابط آبی و ترکیب شیمیایی دانهالهای پسته در شرایط شور
217
229
FA
وحید
مظفری
دانشیار گروه علوم خاک، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
vmozafary@yahoo.com
محمد
مراد زهی روز
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم خاک، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
برای بررسی تأثیر منگنز و سالیسیلیک اسید در شرایط شور بر ترکیب شیمیایی، تنظیم کنندههای اسمزی و روابط آبی دانهالهای پسته (<em>Pistacia vera</em> L.) رقم بادامی ریز زرند، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه انجام شد. تیمارها شامل منگنز (0، 10 و 20 میلیگرم منگنز بر کیلوگرم خاک از منبع سولفات منگنز)، محلولپاشی هورمون سالیسیلیک اسید سه بار با غلظت صفر، 5/0 و 1 میلیمولار و شوری (0، 1200 و 2400 میلیگرم کلرید سدیم بر کیلوگرم خاک) بودند که در انتهای آزمایش میانگین شوریهایی بهترتیب برابر با 9/2، 8/7 و 1/16 دسی زیمنس بر متر ایجاد نمودند. نتایج نشان داد که شوری موجب کاهش مقدار نسبی آب برگ و افزایش نشت یونی گردید، لیکن مصرف توأمان منگنز و سالیسیلیک اسید باعث افزایش 46 درصدی مقدار نسبی آب برگ و کاهش نشت الکترولیت گردید. تنش شوری غلظت آهن، روی و منگنز شاخساره را کاهش، ولی مصرف توأمان 20 میلیگرم منگنز و 1 میلیمولار سالیسیلیک اسید غلظت این عناصر را بهترتیب 26، 89 و 80 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. با افزایش شوری غلظت پرولین و قندهای محلول افزایش یافت و مصرف توأمان منگنز و سالیسیلیک اسید نیز غلظت این پارامترها را بهترتیب 100 و 88 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. براساس نتایج بهدست آمده از این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که در شرایط شور، مصرف توأمان منگنز و سالیسیلیک اسید از طریق بهبود پارامترهای فیزیولوژی و همچنین افزایش غلظت عناصر غذایی کم مصرف، توانایی گیاه پسته را در مقابله با تنش شوری بهبود بخشید.
آهن,پرولین,روی,قندهای محلول,نشت الکترولیت
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7606.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7606_4bd4a6be005aca5c4d130cdd00237078.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
28
1
2018
03
21
توزیع عمودی شاخصهای مغناطیسی و غلظت آهن معادل کل و ارتباط آنها با سنگشناسی مواد مادری خاکها
231
241
FA
علی
افشاری
دانشجوی دکتری گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان
a.afshari66@yahoo.com
کامروان
مروج
استادیاران گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان
پریسا
علمداری
استادیاران گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان
palamdary@yahoo.com
پذیرفتاری مغناطیسی، شاخصی از ویژگیهای مغناطیسی یک ماده است که برخی از ذرات معدنی خاک از چنین ویژگی مستثناء نیستند. مطالعه حاضر برای تعیین توزیع عمودی پذیرفتاری مغناطیسی (X)، پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (X<sub>fd</sub>) و ارتباط آن با غلظت آهن معادل کل در 15 پروفیل از خاکهایی با مواد مادری آذرین، رسوبی و آبرفتی واقع در اراضی بخش مرکزی استان زنجان انجامگردید. نتایج تاثیر واضحی از میزان لیتولوژی مواد مادری در برآورد پذیرفتاری مغناطیسی خاک دارد. در خاکهای تشکیلشده برروی سنگهای آذرین و خاکهای مشتقشده از سنگهای رسوبی بهترتیب کمینه و بیشینه پذیرفتاری مغناطیسی بین 200 تا 1400 10<sup>-8</sup>m<sup>3</sup>kg<sup>-1</sup> و 42 تا 158 10<sup>-8</sup>m<sup>3</sup>kg<sup>-1</sup> میباشد. هرچند فرآیندهای خاکسازی روی افزایش پذیرفتاری مغناطیسی تاثیر میگذارند، اما در سنگهای آذرین با وجود میزان بالای کانیهای مغناطیسی، تاثیر لیتوژنیکی مواد مادری بر فرآیندهای تشکیل خاک بیشتر است. پذیرفتاری مغناطیسی در خاکهای مشتقشده از سنگهای رسوبی، بیشتر از مواد مادری از هماننوع است که علت آن خاکساختیبودن کانیهای فرّی مغناطیس در خاک میباشد. بین مدل تغییرات پذیرفتاری مغناطیسی در خاکهای تشکیلشده روی سنگهای آذرین با خاکهای بهوجودآمده روی سنگهای رسوبی تفاوت قابل توجهی وجوددارد. در پروفیل خاکهای آبرفتی توزیع عمودی غلظت آهن معادل کل و مقدار پذیرفتاری مغناطیسی (10<sup>-</sup> 118 تا 567 10<sup>-8</sup>m<sup>3</sup>kg<sup>-1</sup>) تابع نوع مواد مادری واحدهای اراضی مجاور، ردیف زمانی و فرآیندهای خاکسازی است. غلظت آهن معادل کل از روند مشابهی با توزیع پذیرفتاری مغناطیسی تبعیت میکند.
آهن معادل کل,پذیرفتاری مغناطیسی,توزیع عمودی,سنگهای آذرین و رسوبی,مواد آبرفتی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7607.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_7607_2b124d7356f1cea9382934a0804fe59c.pdf