دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
تأثیر مس بر تولید گلومالین توسط دو گونه قارچ گلومرال همزیست با ذرت
1
15
FA
وحیده
شعبانی زنوزق
دانشگاه تبریز
ناصر
علی اصغرزاد
دانشگاه تبریز
شاهین
اوستان
دانشگاه تبریز
sh_ostan@yahoo.com
گلومالین یک ترکیب گلیکوپروتئینی ویژه است که توسط قارچهای راسته گلومرال از رده گلومرومایکوتاتولید میشود. با توجه به همزیستی گسترده این قارچها با تعداد زیادی از گیاهان، سالانه مقادیر قابل توجهی از گلومالین توسط این قارچها وارد اکوسیستم خاک میشود. گلومالین علاوه بر بالا بردن پایداری خاکدانهها، سبب کاهش فراهمی عناصر سنگین از طریق تثبیت آنها میشود. فلزات سنگین میتوانند با تأثیر بر رابطه همزیستی این قارچها با ریشه گیاهان، تولید گلومالین را تحت تأثیر قرار دهند. در این تحقیق تأثیر سطوح مس بر تولید گلومالین، رشد، جذب مس و برخی عناصر غذایی توسط گیاه ذرت (<em>Zea mays</em> L.) و میزان استقرار همزیستی میکوریزی در ریشه با دو گونه قارچ <em>Glomus mosseae</em> و <em>G. intraradices</em> بررسی شد. تیمارها شامل مس (در سه سطح صفر، 250 و 500 میلیگرم در کیلوگرم) از منبع سولفات مس و(CuSO<sub>4</sub>.5H<sub>2</sub>O) دو گونه قارچ میکوریز آربوسکولار و شاهد بدون قارچ در سه تکرار بود. گلومالین ساده استخراج (EEG) و گلومالین کل (TG) پس از استخراج از خاک، به روش بردفورد اندازهگیری شد. با افزایش غلظت مس خاک، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، غلظت فسفر و پتاسیم اندام هوایی و ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه، EEG و TG کاهش و غلظت پرولین برگ، غلظت مس اندام هوایی و ریشه افزایش یافت. نتایج نشان داد که تیمارهای قارچی، میزان گلومالین را در مقایسه با شاهد بدون قارچ به طور معنیداری افزایش میدهند. همچنین یک رابطه همبستگی مثبت معنیدار بین گلومالین اندازهگیری شده به روش بردفورد و درصد کلونیزاسیون ریشه را مشاهده شد.
ذرت,کربن خاک,گلومالین,گلومرال,مس
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1531.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1531_6d30ad36a8311e0a097f406208a9b883.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
ارزیابی مدل SWAP به منظور بررسی تاثیر آبیاری با آب شور بر رطوبت خاک (مطالعه موردی منطقهی بیرجند)
7
27
FA
علی
شهیدی
استادیار گروه مهندسی آب دانشگاه بیرجند
a47.sh@yahoo.com
محمد جواد
نحوی نیا
دانشجوی دکتری گروه آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
اسماعیل
مکاری قهرودی
دانشجوی کارشناسیارشد گروه آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
مسعود
پارسی نژاد
دانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
به منظور ارزیابی مدل اگروهیدرولوژیکی SWAP3.03 در شبیهسازی رطوبت خاک تحت کشت ارقام گندم در شرایط کیفیت و کمیتهای مختلف آب آبیاری، آزمایشی بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کرتهای خرد شده اجرا شد. سطوح مختلف شوری (S<sub>1</sub>،S<sub>2</sub> وS<sub>3</sub> بترتیب معادل 4/1، 5/4و 6/9 دسی زیمنس بر متر) بعنوان کرتهای اصلی و دو رقم گندم قدس و روشن و چهار سطح آبیاری (I<sub>1</sub>، I<sub>2</sub>، I<sub>3</sub> و I<sub>4</sub> بترتیب معادل50، 75 ،100 و 125 در صد نیاز آبی گیاه)، به عنوان کرتهای فرعی در سه تکرار در سال زراعی 85-1384 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بیرجند اجراء گردید. نتایج شبیهسازی شده توسط مدل نشان داد که اعمال تیمارهای کمآبی و شوری باعث کاهش دقت مدل در پیشبینی رطوبت در مراحل زمانی مختلف پس از کاشت گندم گردید. بهترین برآورد دادههای رطوبت توسط مدل، مربوط به تیمار آبیاری کامل (<sub>3</sub>I) با RMSE بین 93/0 تا 37/1 درصد و برآورد ضعیفتر مربوط به تیمار با حداقل آبیاری (<sub>1</sub>I) با RMSE بین 77/1 تا 58/2 درصد بود. با کاهش شوری پیشبینی مدل در برآورد رطوبت همخوانی بیشتری با مقادیر اندازهگیری شده داشت.
رطوبت,شوری,عمق آبیاری,SWAP
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1532.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1532_99ce7d7d3dc6e676dba04e9647f45a13.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
بررسی تاثیر شکل دهانه آبگیر بر الگوی جریان و گرداب های ایجاد شده در اطراف دهانه
با استفاده از مدل عددی
29
40
FA
حمیدرضا
جلیلی
کارشناس ارشد، سازه های آبی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
علی
حسین زاده دلیر
استاد گروه سازه های آبی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
ahdalir1@yahoo.co.uk
داود
فرسادی زاده
دانشیار گروه سازه های آبی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
farsadi-d@yahoo.com
جداشدگی جریان در در بالادست دهانه آبگیر یکی از عمده مشکلاتی است که همواره در آبگیری با آن مواجهایم. علت اصلی این پدیده که موجب کاهش راندمان و همچنین رسوبگذاری در دهانه میشود، اختلاف سرعت جریان بین بالادست و پاییندست دهانه میباشد که این تفاوت سرعت موجب ایجاد گردابهایی در خلاف جهت جریان میگردد که با عنوان جداشدگی جریان شناخته میشود. در این ناحیه جریان چرخشی به وجود آمده و این چرخش مانع عبور جریان از دهانه آبگیر میگردد، این مساله باعث کاهش دبی ورودی و تجمع رسوب در دهانه می شود. یکی از بهترین روشهای شناخته شده برای افزایش راندمان آبگیری و حذف این گردابها ایجاد شرایط هیدرولیکی بهینه در دهانه آبگیر میباشد. بدین صورت هر اقدامی که یکنواختی سرعت بین بالادست و پاییندست دهانه آبگیر را بیشتر کند، باعث کاهش ابعاد جداشدگی جریان، کاهش رسوبگذاری در دهانه آبگیر و افزایش راندمان آبگیری خواهد شد. در این تحقیق، با استفاده از مدل عددی 2.0 SSIIMتاثیر شکل دهانه آبگیر بر گردابهای ایجاد شده در اطراف دهانه آبگیر مورد بررسی قرار گرفته است. با روش آزمون و خطایی که در این تحقیق به کار برده شد.
آبگیر جانبی,الگوی جریان,دهانه آبگیر,رسوب,جدا شدگی جریان,مدل SSIIM 2.0
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1533.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1533_1823f33991da33aa329af0b34d615232.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
مقایسه دو روش آزمایشگاهی به منظور بررسی توزیع شکلهای شیمیایی آهن در
برخی خاکهای استان فارس
41
53
FA
لیلا
تابنده
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زنجان
نجفعلی
کریمیان
استاد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز
آهن یک عنصر غذایی ضروری گیاه است. زیستفراهمی و تحرک فلزات در خاکها، به توزیع آنها بین فازهای محلول و جامد و بین اجزای فاز جامد بستگی دارد. دو روش عصارهگیری دنبالهای سینگ و همکاران (1988) و اسپوزیتو و همکاران (1982)، به منظور بررسی توزیع شکلهای مختلف آهن در 10 نمونه از خاکهای آهکی استان فارس که از لحاظ ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی متفاوت بودند مورد استفاده قرار گرفت. <br />توزیع شکلهای شیمایی آهن در خاکهای استان فارس به ترتیب زیر بودند: <br />آهن تبادلی = آهن متصل به اکسیدهای منگنز =ناچیز < آهن آلی ( سینگ1988)<( آهن آلی ( اسپوزیتو 1982 < آهن کربناتی (سینگ1988)< آهن محلول در آب < آهن آمورف < آهن کربناتی(اسپوزیتو1982) < آهن کریستالی < تتمه(سینگ1988) آهن < آهن تتمه (اسپوزیتو1982)< آهن کل. <br />همبستگی مثبت معنیداری بین شکلهای شیمیایی مختلف آهن با ویژگیهای خاک و آهن قابل جذب ( قابل استخراج با DTPA) بهدست آمد. آهن قابل جذب با شکلهای آهن کربناتی، آلی و جذبشده ( روش اسپوزیتو و همکاران1982) همبستگی مثبت معنیدار نشان داد. برخی شکلهای آهن، خود دارای همبستگی معنیداری بودند که احتمالا بیانگر وجود یک رابطه پویا بین آن شکلها در خاک میباشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که در برخی از مراحل عصارهگیری، اشکالاتی از قبیل بدسوزی شعله دستگاه جذب اتمی وجود داشت.
خاکهای آهکی,شکلهای شیمیایی,آهن,عصارهگیری دنبالهای
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1534.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1534_638e8a9b4af872969da525dc2b10e898.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
تاثیر اندوده سطحی بر فرسایشبینشیاری در شیب و شدت بارندگی مختلف
در شرایط آزمایشگاهی
55
66
FA
محمود
سیفی
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
محمد رضا
نیشابوری
استاد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
neyshmr@hotmail.com
حسن
روحی پور
استادیار بخش بیابان، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
عباس
احمدی
استادیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
ahmadi_il@yahoo.com
پیامدفرسایش بینشیاری در هدر رفت خاک و عناصر غذایی به خصوص در اراضی کشاورزی بسیار قابل توجه است. از اینرو شناخت دقیق عوامل مؤثر بر آن ضروری است. یکی از این عوامل اندوده سطحی است که بیشتر در نواحی خشک و نیمهخشک رایج است.تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر اندوده سطحی بر فرسایشپذیری بینشیاری (K<sub>i</sub>) صورت گرفت. به این منظور دو خاک لومی شنی (S<sub>1</sub>) و لومی رسی (S<sub>2</sub>) از منطقه ایلخچی و یک خاک رسی (S<sub>3</sub> ) از منطقه کلیبر با کاربری زراعی انتخاب شدند. بعد از اندازهگیری ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی خاک، آزمایش شبیهسازی باران با اعمال چهارشدت بارندگی 21، 38، 50 و 81 میلیمتر بر ساعت در سه شیب 5، 15 و 25 درصدروی هر خاک انجام گرفت. در هر ترکیبی از شیب و شدت بارش، زمان (t<sub>lim</sub>) رسیدن به سرعت نفوذ نهایی اندازهگیری وشاخص اندوده سطحی نسبی (RSI) محاسبه شد. نتایج نشان داد که خاک S<sub>1</sub> با داشتن RSI برابر با 23/2 و t<sub>lim</sub> برابر با 6 دقیقه، به عنوان خاک حساس به تشکیل اندوده سطحی و خاک S<sub>3</sub> با داشتن RSI برابر با 9/8 و t<sub>lim</sub> برابر با 102 دقیقه به عنوان خاک مقاوم یا با حساسیت کم به تشکیل اندوده سطحی هستند. بررسی فرضK<sub>i</sub> ثابت در شیبها و شدتهای بارندگی مختلف نشان داد که در خاکهای S<sub>2</sub> و S<sub>3</sub> تفاوت معنیداری بین K<sub>i</sub> در شیبهای مختلف وجود ندارد. به بیان دیگر فرض K<sub>i</sub> ثابت درست بود. اما در خاک S<sub>1</sub> که بسیار حساس به تشکیل اندوده سطحی بود، تفاوت معنیداری (درسطح احتمال 1 %) بین K<sub>i</sub> در شیبهای مختلف مشاهده شد. اما بین K<sub>i</sub>ها در شدت بارشهای مختلف تفاوت معنیداری در هیچ کدام از خاکها مشاهده نشد.
اندوده سطحی,خاکهای مناطق نیمهخشک,شبیهساز باران
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1535.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1535_35015b43edc9247100510e95755d37ab.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
مطالعه آزمایشگاهی پایداری مصالح سنگچین بستر در محل تلاقی رودخانهها
69
83
FA
الهام
قنبری عدیوی
دانشجوی دکتری سازه های آبی، دانشگاه شهید چمران اهواز
elhamgh44@gmail.com
محمود
شفاعی بجستان
استاد، عضوهیئت علمی گروه سازه های آبی، دانشگاه شهید چمران اهواز
m_shafai@yahoo.com
مرتضی
ساقی
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی رودخانه، دانشگاه شهید چمران اهواز
اتصال کانالها به همدیگر پدیدهای است که در اکثر سیستمهای رودخانهای و کانال<sub></sub>های آبیاری و زهکشی دیده میشود و در آن دو جریان کانال اصلی و فرعی با هم برخورد میکنند. به دلیل تغییر در مقدار و جهت سرعت، مقدار دبی جریان و دبی رسوب پدیدههایی چون فرسایش در بستر، فرسایش سواحل و بالاخره رسوبگذاری در پائیندست محل تلاقی اتفاق میافتد. این امر باعث ایجاد خسارت به ابنیه مجاور و همچنین تغییر ریخت شناسی رودخانه میشود. یکی از راههای جلوگیری و کنترل فرسایش استفاده از ریپرپ یا سنگچین در محل تلاقی میباشد که تا کنون در این زمینه معیار طراحی ارائه نشدهاست. از این رو در این مطالعه آزمایشهائی با اندازه ذرات سنگ مختلف (D<sub>50</sub>) و تحت شرایط هیدرولیکی مختلف به منظور تعیین عوامل مؤثر بر پایداری سنگچینها در شرایط آستانه حرکت ذرات و آستانه شکست (حالتی که تقریبا تمامی ذرات سنگچین شروع به حرکت میکنند) انجام شده است. عدد پایداری (S.N)، که عامل تعیین پایداری سنگچین میباشد به ازای چند اندازه ذره با چگالیهای مختلف (G<sub>s</sub>)، و در نسبت دبیهای (Q<sub>r</sub>) مختلف (نسبت دبی کانال فرعی به دبی کانال اصلی قبل از تلاقی)، مورد بررسی قرار گرفته است. مشخص گردید که با افزایش نسبت دبی، عدد پایداری کاهش پیدا میکند و به ازاء مقادیر یکسان نسبت دبی، با کاهش اندازه ذرات سنگچین عدد پایداری کاهش مییابد.همچنین با کاهش چگالی صرف نظر از تأثیر سایر متغیرها عدد پایداری افزایش مییابد. در نهایت رابطهای با دقت قابل قبول (86/0=R<sup>2</sup> ) برای برآورد عدد پایداری استخراج گردید.
پایداری,تلاقی رودخانهها,سنگچین,فرسایش
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1536.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1536_89f996e504b62f0db45af52e74e2869b.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
تاثیر سطوح مختلف ژئومرفولوژیک بر تکامل خاکها با استفاده از تغییرات پدوژنیک
و شکلهای مختلف آهن در منطقه مرند، آذربایجان شرقی
85
100
FA
آیدا
عباسی کلو
1- دانشجوی دکتری، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
علی اصغر
جعفرزاده
استاد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
jafarzadeh@ tabrizu.ac.ir
مصطفی
کریمیان اقبال
دانشیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
mkeghbal@modares.ac.ir
شاهین
اوستان
دانشیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
sh_ostan@yahoo.com
احمد
جهانگیری
استاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
تکامل خاکها در یک منطقه تحت تأثیر نوع، شدت تأثیر عوامل و فرآیندهای خاکسازی بوده و میتواند با استفاده از برخی ویژگیهای خاک همانند میزان آهن پدوژنیک افقهای A و B و تغییر شکل آن با زمان و شاخص تجمع اکسیدهای آهن مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق، شکلهای مختلف اکسیدهای آهنِ نه خانواده از یازده پروفیل خاک در منطقه مرند مورد بررسی قرار گرفت. واحدهای ژئومرفولوژیک غالب در منطقه کوه، پدیمنت سنگی، پدیمنت پوشیده، دشت دامنهای و دشت آبرفتی بوده که بر اساس روابط خاک- ژئومرفولوژی درون آنها، هشت سطح ژئومرفولوژیک تعیین گردید. بر اساس مطالعه خصوصیات مرفولوژیکی و فیزیکوشیمیایی خاک و شکلهای آهن، بین میزان رس با مقادیر آهن کل (Fe<sub>t</sub>)، آهن پدوژنیک (Fe<sub>d</sub>) و آهن بیشکل (Fe<sub>o</sub>) و همینطور بین شکلهای آهن با یکدیگر ارتباط معنیداری مشاهده گردید. تغییرات مربوط به شکلهای مختلف آهن تابع واحدهای ژئومرفولوژیک بوده و از واحد کوه به دشت آبرفتی افزایش مییابد اما تغییرات مقادیر Fe<sub>t</sub>، Fe<sub>d</sub> و Fe<sub>o</sub> در درون هر واحد وابسته به پایداری سطح ژئومرفولوژیک میباشد. بیشترین مقدار Fe<sub>d</sub> (42/11 گرم برکیلوگرم خاک) و کمترین مقدار آن (53/1 گرم بر کیلوگرم خاک) به ترتیب در افق آرجیلیک دفن شده دشت آبرفتی و واحد کوه مشاهده شد که نشاندهنده ناپایداری واحد کوه میباشد. خاکهای سطح پایدار واحد پدیمنت پوشیده (Smp) در اثر فعالیت مستمر فرآیندهای خاکسازی بیشترین تکامل و خاکهای کوه به دلیل قرار گیری در شیب زیاد و محدودیت پیشروی فرآیندهای خاکساختی، تکامل کمتری نشان دادند.
اکسیدهای آهن,پدوژنیک,تکامل,سطوح ژئومرفولوژیک,مرند
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1537.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1537_346b658d93ceb8ee613e1b0a6f615e17.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
بررسی عددی اثر عرض شکاف بر الگوی جریان اطراف پایه پل
103
113
FA
اکرم
اسدی پرتو
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی آب، دانشگاه رازی
افشین
اقبالزاده
استادیار گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی مهندسی، دانشگاه رازی
میترا
جوان
پژوهشکده تحقیقات پیشرفته آب و فاضلاب، دانشگاه رازی
یکی از روشهای کاهش آبشستگی، استفاده از شکاف در پایههای پل میباشد. در این تحقیق جریان اطراف پایه پل استوانهای شکل بدون شکاف و شکافدار در بستر صاف توسط نرمافزار FLOW-3D شبیهسازی گردید. برای بستن معادلات ناویراستوکس مدلآشفتگی ε-𝑘 RNG مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا نتایج مدل عددی در خصوص پارامترهای سرعت و تنش برشی در حالت پایه بدون شکاف با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شد، که تطابق نسبتاً مناسبی را نشان داد. سپس اثر شکاف و عرض آن بر الگوی جریان در اطراف پایه بررسی شد. با افزایش عرض شکاف، جریانهای چرخشی تشکیل شده در پاییندست پایه، تضعیف شده و در حالت شکاف با بیشترین عرض کاملاً حذف شدند. با افزایش عرض شکاف، مقدار سرعت حداکثر ایجاد شده در مجاورت پایه کاهش یافته، ولی محل تشکیل آن نسبتاً ثابت بود. همچنین بدلیل اینکه با افزایش عرض شکاف، در سرعت طولی جریان نزدیک شونده به پایه کاهش کمتری ایجاد میگردید، الگوی تنشبرشی در مجاورت بالادست پایه رفتاری مشابه حالت جریان بالا دست پایه نشان میداد.
الگوی جریان,پایهپل,شبیهسازی عددی,شکاف,Flow-3D
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1538.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1538_fea00145614912a4f16df4808ed90cf9.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
رهاسازی Zn، Pb و Cd از چند خاک آلوده با استفاده از EDTA به روش پیمانهای
115
128
FA
صابر
حیدری
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی ، دانشگاه تبریز
شاهین
اوستان
- دانشیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی ، دانشگاه تبریز
sh_ostan@yahoo.com
محمدرضا
نیشابوری
استاد گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی ، دانشگاه تبریز
neyshmr@hotmail.com
عادل
ریحانیتبار
استادیارگروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی ، دانشگاه تبریز
احمد
بایبوردی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی
ahmad.bybordi@gmail.com
پیآمدهای انباشتگی فلزات سنگین در خاک نگرانکننده است. یکی از روشهای آلودگیزدایی این فلزات از خاک استفاده از کیلیت کنندهها و بهویژه EDTA است. در این تحقیق سه خاک آلوده به Zn، Pb و Cd با مقدار کل این سه فلز معادل 5/10، 8/55 و 6/80 میلی مول بر کیلوگرم خاک از افق سطحی (cm20-0) خاکهای اطراف کارخانه سرب و روی زنجان جمع آوری گردید. رهاسازی این فلزات با Na<sub>2</sub>H<sub>2</sub>EDTA به روشهای پیمانهای تک مرحلهای طی 180 دقیقه و نیز اثر غلظت EDTA و نسبت محلول به خاک، تغییرات زمانی رهاسازی فلزات و نیز تغییرات pH و غلظت Ca و Fe در عصاره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش غلظت EDTA رهاسازیZn و Pb را خیلی بیشتر ازCd افزایش داد. بهعلاوه، ترتیب درصدهای رهاسازی سه فلز با محلول 01/0 مولار EDTA در سه خاک کاملاً متفاوت بود. pH عصارهها در طی فرایند عصارهگیری از 2/7 افزایش یافته و در1/8 ثابت گردید. همچنین، غلظت Ca در عصارهها بهطور متوسط بیش از 1000 برابر غلظتFe بود. بهطور متوسط 96 درصد از Cd رهاسازی شده حتی در زمانهای کوتاهتر از 30 دقیقه رهاسازی گردید. این رقم در مورد Zn وPb بهطور متوسط 76 درصد بود و مدت زمان رهاسازی نیز در مواردی بیشتر از 30 دقیقه به طول کشید. معادلات الوویچ ساده شده، تابع توانی و پخشیدگی پارابولیک در مقایسه با سایر معادلات برازش بهتری را به دادههای سینتیکی رهاسازی سه فلز نشان دادند. همچنین، نتایج نشان داد که در نسبتهای کوچک (5:1) و بزرگ(50:1) محلول به خاک بهترتیبCd و Pbبیشتری از خاکهای آلوده رهاسازی شدند.
آلودگیزدایی,فلزات سنگین,کیلیت,نسبت محلول به خاک
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1539.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1539_a8fec825f8e755f4c58cf3554b59b21d.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
ارزیابی کارائی نرمافزارهای Hammer، Hytranو روش حل معادله ژاکوفسکی
برای تحلیل ضربه قوچ در ایستگاه پمپاژ سد حسنلو
131
141
FA
پریسا
نظری
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی آب، دانشگاه ارومیه
حسین
رضایی
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
از انواع جریانهای هیدرولیکی در لولهها، جریانهای میرا است که به طور خاص ضربه قوچ نامیده میشود. جریانهای میرا از یک حالت ماندگار شروع شده و به وضعیت ماندگار دیگری خاتمه پیدا میکنند. روشهای محاسبه متعددی جهت بررسی پدیده ضربه قوچ از سال 1950 معرفی و به کار برده شدهاند. یکی از کاربردیترین روشها، معادله ژاکوفسکی میباشد که به عنوان روش حل دستی انتخاب گردیده است. از آنجائی که اغلب نرمافزارهای مورد استفاده در طراحی خطوط انتقال مانند نرمافزارهای واتر کد و واتر جیمز، به دلیل عدم در نظر گرفتن مومنتم، قادر به محاسبات جریان ناپایدار نمیباشند، نیاز به راهاندازی نرمافزارهای خاص جریان ناپایدار و بالاخص ضربه قوچ حائز اهمیت مینماید. نرم افزارهای <em>Hammer</em> و <em>Hytran</em> در حقیقت شبیهساز عددی پدیده هیدرولیکی ضربه قوچ در مجاری آب، فاضلاب و صنعت میباشند. در این تحقیق توانائی این نرمافزارها در مقایسه با روش حل معادله ژاکوفسکی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور حداکثر فشار ضربه قوچ در حالت خاموشی ناگهانی پمپ بدون به کارگیری تجهیزات کنترل در خط لوله توسط نرمافزارهای <em>Hammer</em> و <em>Hytran</em> و سپس با استفاده از معادله ژاکوفسکی مطالعه میگردد. نتایج ارائه شده نشان میدهد حل معادله ژاکوفسکی میزان ضربه بیشتری را نشان میدهد بهطوری که نرمافزارهای <em>Hytran</em> و<em>Hammer</em> میزان ضربه را نسبت به حل معادله ژاکوفسکی به ترتیب 23 و 32 درصد کمتر برآورد مینمایند.
ضربه قوچ,معادله ژاکوفسکی,Hammer,Hytran
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1540.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1540_742ce3bc8d3250a650e63e41d7260fca.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
تحلیل امواج ضربهای در تبدیل همگرا با استفاده از مدلهای آزمایشگاهی و عددی
143
152
FA
محمد رضا
نیکپور
دانشجوی دکترای سازههای آبی گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
داود
فرسادیزاده
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
علی
حسینزاده دلیر
استاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
جواد
بهمنش
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
agredu@urmia.ac.ir
فرزین
سلماسی
0000-0002-1627-8598
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
ferzin.salmasi@gmail.com
در مطالعه جریانهای فوق بحرانی تشکیل امواج ضربهای از اهمیت بالایی برخوردار است. این امواج عمدتاً در جریان فوق بحرانی در کانالهای غیر منشوری دیده میشوند. در تحقیق حاضر با استفاده از مدل آزمایشگاهی مقادیر عمق و سرعت لحظهای در نقاط مختلف امواج ضربهای تشکیل شده در تبدیل همگرای کانال روباز با دیواره مستقیم بهازای چهار عدد فرود مختلف اندازهگیری و تحلیل شده است. همچنین بهمنظور شبیهسازی عددی جریان فوق بحرانی در تبدیل همگرا از مدلهای آشفتگی <em>RNG</em> <em>k-ε</em> و <em>RSM</em> در محیط نرمافزار <em>FLUENT</em> استفاده شده است. نتایج حاصل ازمدلهای مذکور و مقادیر اندازهگیری شده بهازای عدد فرود 7 با هم مقایسه شده و دقت مدلها در تعیین عمق و سرعت موج بررسی گردید. میانگین خطای نسبی محاسبه پروفیل سطح موج توسط مدلهای مذکور بهترتیب 82/1% و 06/1% و نیز میانگین خطای نسبی محاسبه سرعت موج بهترتیب 35/2% و 44/1% بدست آمد. نتایج حاکی از آن بود که مدل آشفتگی <em>RSM</em> در شبیهسازی امواج ضربهای عملکرد بهتری داشته است.
امواج ضربهای,تبدیل همگرا,جریان فوق بحرانی,مدل آشفتگی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1541.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1541_c870760317069af8bfb476a858236bef.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
بررسی شکلهای معدنی فسفر در اراضی کشاورزی و بکر اطراف یاسوج
153
164
FA
ابراهیم
ادهمی
استادیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج
امین
شجاعی
دانشجوی سابق گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر کشاورزی بر تجمع و شکلهای معدنی فسفر در برخی از خاکهای اطراف یاسوج صورت گرفت. ده جفت منطقه زراعی و بکر در مجاورت یکدیگر انتخاب گردید و از هر کاربری نمونهی خاک مرکب از عمق 30-0 سانتیمتری در سه تکرار برداشت شد. شکلهای معدنی فسفر با عصارهگیری متوالی با بیکربنات سدیم (NaHCO<sub>3</sub>-P)، استات آمونیوم (NH<sub>4</sub>OAC-P) و کلرید منیزیم (MgCl<sub>2</sub>-P)، فلورید آمونیوم (NH<sub>4</sub>F-P)، هیدروکسیدسدیم-کربنات سدیم (HC-P)، سیترات-دیتیونیت-بیکربنات (CBD-P) و اسید سولفوریک (H<sub>2</sub>SO<sub>4</sub>-P) تعیین شدند. تجزیه و تحلیل آماری دادهها بصورت فاکتوریل جفت شده در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که کاربری کشاورزی تمام شکلهای فسفر به جزء HC-P را بهصورت معنیدار در سطح احتمال یک درصد افزایش داده است. در اراضی زراعی مجموع شکلهای معدنی فسفر 64 تا 318 میلیگرم در کیلوگرم خاک بیشتر از اراضی بکر مجاور بود. میانگین افزایش نسبی فسفر در شکلهای مختلف بهصورت NaHCO<sub>3</sub>-P 2/5 درصد، NH<sub>4</sub>OAC-P 8/18 درصد، MgCl<sub>2</sub>-P 4/8 درصد، NH<sub>4</sub>F-P 2/12 درصد، HC-P 22/0 درصد، CBD-P 1/15 درصد و H<sub>2</sub>SO<sub>4</sub>-P 4/39 درصد بود. نتایج بیانگر مصرف زیاد و انباشت فسفر در مناطق مورد مطالعه میباشد. همچنین نتایج نشان داد که احتمال تبدیل فسفر افزوده شده به شکل فسفاتهای کلسیم پایدار وجود دارد.
شکلهای فسفر,کاربری اراضی,کشاورزی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1542.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1542_8e4f4c04473dd34aa5b4c52bb82625d3.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
ارزیابی کیفی و کمی تناسب اراضی برای برنج در نواحی مرکزی گیلان
165
181
FA
جواد
سیدمحمدی
دانشجوی دکتری علوم خاک، دانشگاه تبریز
لیلا
اسماعیلنژاد
دانشجوی دکتری علوم خاک، دانشگاه تهران
ارزیابی تناسب اراضی برای تعیین سازگاری اراضی برای یک نوع خاص از انواع استفاده به کار برده میشود. با مطالعه روشهای ارزیابی تناسب اراضی و با توجه به اطلاعات موجود روش پارامتریک ریشه دوم برای ارزیابی تناسب کیفی و مبنای ارزیابی تناسب کمی میزان عملکرد در واحد سطح در نظر گرفته شد. تولید پتانسیل گیاه برنج با استفاده از روش پیشنهادی فائو (AEZ) حدود 5/8 تن در هکتار محاسبه گردید. از تلفیق تولید پتانسیل، تولید واقعی و تولید بحرانی با نتایج ارزیابی تناسب کیفی، ارزیابی کمی تناسب اراضی انجام شد و کلاسهای تناسب کمی اراضی تعیین شد. تولید پیشبینی شده در واحدهای مختلف اراضی بین 3/5 تا 9/7 تن در هکتار متغیر بوده و همبستگی زیاد بین آن و تولید مشاهده شده نشان دهنده انتخاب صحیح فاکتورها و روش ارزیابی بود. نتایج بدست آمده نشان داد که مهمترین ویژگیهای محدود کننده، ویژگیهای اقلیمی بهویژه درصد رطوبت نسبی هوا در مرحله بعد از شیری شدن، مرحله برداشت محصول و میانگین دما در موقع توسعه گیاه برنج است. همچنین در اراضی ساحلی سبکی بافت خاک و در برخی واحدهای اراضی، بالا بودن سطح آب زیرزمینی و محدودیت شدید زهکشی باعث کاهش تناسب شده است. در محدوده مورد مطالعه کلاس اقلیمی برای گیاه برنج تناسب کم تعیین گردید در حالیکه نتایج ارزیابی کمی نشان داد که بیشتر واحدهای اراضی برای کشت برنج از تناسب بالاتری برخوردار بودند. با توجه به پایین بودن سرانه مساحت شالیکاری، مصرف بخش عمدهای از برنج تولیدی توسط خانوارهای کشاورزان منطقه و نهایتاً کاهش درآمد خالص آنان، پیشنهاد میگردد از کشت دوم پس از برداشت برنج استفاده گردد.
ارزیابی تناسب اراضی,برنج,تولید پتانسیل,گیلان
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1543.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1543_9e3f45493e01ba3264f6dba3190c98db.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
ارزیابی عملکرد مدلهای مختلف نفوذ تجمعی در کاربریها وبافتهای مختلف خاک با استفاده از شبیهساز باران
183
193
FA
امین
فاخر نیکچه
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس
مهدی
وفاخواه
استادیار گروه مهندسی آبخیزداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس
vafakhah@modares.ac.ir
سید حمید رضا
صادقی
استاد گروه مهندسی آبخیزداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس
sadeghi @ modares.ac.ir
<span lang="FA" dir="RTL">نفوذپذیری از جمله مهمترین متغیرهای فیزیکی خاکها و دادهای بنیادین در کلیه مدلهای بارش و رواناب به منظور تعیین تلفات آب در سطح حوزههای آبخیز میباشد. اما اندازهگیری آن بسیار وقتگیر و پرهزینه بوده به همین دلیل برآورد مقادیر نفوذپذیری خاکها توسط مدلهای مختلف همواره از دغدغههای پژوهشگران بوده است. در این پژوهش به منظور تعیین بهترین معادله نفوذ در سطح حوضه آبخیز امامه، با استفاده از دستگاه شبیهساز بارش مقادیر نفوذپذیری ناشی از شبیهسازی یک رخداد بارش به مدت 90 دقیقه اندازهگیری و به روش بهینهسازی مربعات خطا، پارامترهای پنج مدل نفوذپذیری کوستیاکوف، گرین امپت، هورتون، سرویس حفاظت منابع طبیعی امریکا (</span><em><span>NRCS</span></em><span lang="FA" dir="RTL"> ) و فیلیپ در چهار کاربری اراضی شامل باغی، کشاورزی، مرتع و آیش و سه کلاس بافت شنی رسی لومی، لومی، شنی لومی محاسبه شد. سپس مقادیر نفوذ تجمعی برآوردی مدلهای مختلف با استفاده از 8 آماره مختلف مورد مقایسه قرار گرفت. بررسی نتایج نشان داد که مدلهای کوستیاکوف و </span><em><span>NRCS</span></em><span dir="RTL"> <span lang="FA"> بهترین عملکرد را در برآورد دقیقتر مقادیر نفوذ تجمعی در کل حوضه آبخیز داشت و دارای روند پایدارتری در برآورد نفوذ تجمعی در کاربریهای مختلف بود. مدل هورتون در رتبه بعدی در کل حوضه قرار گرفت. به طور کلی مدلهای تجربی (کوستیاکوف، هورتون و سرویس حفاظت خاک امریکا (</span></span><em><span>NRCS</span></em><span lang="FA" dir="RTL">)) در این حوضه عملکرد واقع بینانهتری در برآورد مقادیر نفوذ تجمعی نسبت به مدلهای با پایه فیزیکی (مدل های گرین امپت و فیلیپ) از خود نشان دادند. </span>
حوضه آبخیز امامه,شبیه ساز باران,کاربری اراضی,کلاسهای بافتی
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1544.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1544_617ae4cccc87e8b24d626cbf775dc06d.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
تعیین و استفاده از نرمهای دریس برای ارزیابی وضعیت تغذیه ای چغندرقند در استان آذربایجانغربی
195
206
FA
ناصر
میران
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
عباس
صمدی
استاد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
asamadi2@gmail.com
سیستم تلفیقی تشخیص و توصیه (DRIS) میتواند بهعنوان روشی مؤثر در تقسیر نتایج تجزیه گیاه و نیازهای غذایی محصولات زراعی و باغی مورد استفاده قرار گیرد. برای تعیین اعداد مرجع DRIS در چغندرقند، نمونههای برگ از 57 مزرعه چغندرقند در استان آذربایجان غربی جمعآوری، و غلظت N، P، K، Ca، Mg، Fe، Zn، Mn، Cu و Bآنها تعیین گردید. مزارع با توجه به مقدار عملکرد، به دو گروه مزارع با عملکرد بالا و پایین تقسیم شدند. نرمهای DRISبرای نسبتهای عناصر غذایی مختلف محاسبه شدند و همچنین شاخصهای DRISبرای ارزیابی تعادل و نیاز عناصر غذایی محاسبه شد. دامنه کفایت بهدست آمده از DRISدر برگهای چغندرقند برای N، P، K، Caو Mg بهترتیب 4/5-0/3، 47/0-21/0، 7/3-7/1، 6/1-55/0 و 34/0-19/0 درصد و برای عناصر Fe، Zn، Mn، Cu وB به ترتیب 168-24، 19-10، 138-42، 14-10 و 20-9 میلیگرم بر کیلوگرم ماده خشک بودند. بر اساس میانگین شاخصهای DRISترتیب اولویتبندی عناصر پرمصرف و کممصرف به صورت P>Cu>N>Zn>K>Ca>Mg>Fe>Mn>B تعیین شد. شاخص تعادل تغذیهای DRIS در کلیه مزارع با عملکرد پایین خیلی بیشتر از صفر بود که نشان دهنده عدم تعادل تغدیهای در مزارع با عملکرد پایین بود.
: تجزیهگیاه,چغندرقند,دریس,نرم
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1545.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1545_c037a70da7eb0110794abee13ca409d4.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
مدل منطق فازی در تخمین قابلیتانتقال آبخوانها مطالعه موردی: دشت تسوج
209
223
FA
عطا الله
ندیری
استادیار، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
اصغر
اصغری مقدم
استاد، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
moghaddam@tabrizu.ac.ir
هیراد
عبقری
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه
علی
کلانتری اسکویی
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی
عبدالله
حسین پور
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی
احد
حبیب زاده
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی
این مطالعه یک مدل منطق فازی مرکب نظارت شده (SCFL)برای تخمین قابلیتانتقال در آبخوان دشت تسوج ارائه می کند. تخمین قابلیتانتقال به ویژه در آبخوان ناهمگن بسیار پرهزینه و وقت گیر است. در این مطالعه، برای تخمین قابلیتانتقال با استفاده از داده های هیدروژئولوژیکی و ژئوفیزیکی از مدل های فازی مانند ممدانی(MFL)، لارسن (LFL) و ساگنو (SFL) استفاده شد. این مدل ها، نتایج مشابهی در تخمین قابلیتانتقال در دشت تسوج ارائه دادند. لذا به جای انتخاب مدل برتر از مدل SCFL برای برای ترکیب نتایج سه مدل منفرد فازی استفاده شد. برای استفاده همزمان از مزایای هر سه مدل مذکور، ترکیب غیر خطی از خروجی مدل های فازی برای ایجاد یک مدل منطق فازی مرکب نظارت شده به کار گرفته می شود. مدل مذکور از یک شبکه عصبی مصنوعی برای تخمین قابلیتانتقال بر اساس خروجی سه مدل فازی استفاده می کند. نتایج نشان داد مدل SCFL ارائه شده، توانست نسبت به روش های مدل منطق فازی مرکب ساده، که از روش ترکیب کننده خطی سود می بردند، بهتر عمل کند. همچنین نتایج نشانگر برتری نتایج مدل SCFL نسبت به هر یک از مدل های فازی بودند.
فازی ساگنو(SFL),فازی لارسن (LFL),فازی ممدانی(MFL),منطق فازی مرکب نظارت شده(SCFL)
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1546.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1546_7549584a1aae69b958771a4110838264.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
ارزیابی روشهای مختلف تعیین ضرایب معادله نفوذ فیلیپ در فرایند آبیاری متوالی جویچهها
225
237
FA
صدیقه
رضاییپور
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد
مهدی
قبادینیا
- استادیارگروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد
سید حسن
طباطبائی
دانشیارگروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد
tabatabaei@agr.sku.ac.ir
محمد
شایاننژاد
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
محمدرضا
نوری
استادیارگروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد
روشهای مختلفی برای برآورد ضرایب معادلات نفوذ باتوجه به شیوه آبیاری ارائه شده است .در این پژوهش، تغییرات ضرایب معادله فیلیپ در فرآیند آبیاری متوالی جویچهها در سه بافت متنوع خاک، شامل لوم، لومشنی و شنیلومرسی مورد بررسی قرار گرفت. ضرایب معادله نفوذ از روشهای راولز، یک نقطهای شپارد ، کلمنز و ویبو اصلاحشده به دست آمد. با استفاده از ضرایب به دست آمده، زمان پیشروی به کمک نرمافزار SURFACE شبیهسازی شد. نتایج نشان داد که روشهای راولز و ویبو اصلاح شده برآورد مناسبی از زمان پیشروی در بافتهای مختلف داشته است. ضریبجذبی (S) آبیاری چهارم نسبت به آبیاری اول برای روشهای کلمنز، راولز، یک نقطهای شپارد و ویبو اصلاحشده در بافت لوم به ترتیب 85، 10و 82 درصد و دربافت شنیلومرسی به ترتیب 74، 54 و65 درصد کاهش داشت. . ضریبانتقالدهی معادله فیلیپ (A) روند مشخصی نشان نداد. نتایج آنالیز حساسیت نشان میدهد، در روشهای یک نقطهای شپارد و ویبو اصلاح شده دبی ورودی و در روش راولز هدایت هیدرولیکی بیشترین تأثیر را روی ضریب جذبی داشتند.
آبیاری جویچهای,آنالیز حساسیت,شبیهسازی جریان پیشروی,ضرایب معادله فیلیپ
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1547.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1547_bb8ccc411eab8d770baf2190059f828c.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
تأثیر سطوح کلرید سدیم و نیتروژن بر رشد، غلظت ویتامین C و نیترات سبزی هالوفیت
Suaeda aegyptiaca
239
250
FA
محمد امین
ذاکری اصل
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد علوم باغبانی، دانشگاه تبریز
صاحبعلی
بلندنظر
دانشیار گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
شاهین
اوستان
دانشیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
sh_ostan@yahoo.com
سید جلال
طباطبایی
استاد گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
افزایش شوری اراضی کشاورزی، محدودیت کشت محصولات زراعی و باغی و کاهش عملکرد آنها را سبب شده است. این امر بسیاری از محققان را به سمت یافتن محصولات جدید جایگزین سوق داده است. هالوفیتها به خاطر سازوکارهای خاص خود مانند سیستم آنتی اکسیدانی به شوری مقاوم هستند. برای مطالعه اثر سطوح کلرید سدیم و نیتروژن بر رشد، غلظت ویتامین C و نیترات هالوفیت خوراکی <em>S. aegyptiaca</em> آزمایشی با 5 سطح شوری عصاره اشباع 10، 20، 40، 60 وdS m<sup>-1</sup>80 بعنوان فاکتور اول و سه سطح نیتروژن 25، 50 و mg kg<sup>-1</sup>75 از منبع اوره بعنوان فاکتور دوم طراحی گردید. آزمایش بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در گلخانه به اجرا در آمد. پس از استقرار گیاهان، تیمارهای شوری اعمال گردیدند و نیتروژن نیز در طی دو مرحله به فاصله 10 روز به گلدانها اضافه شد. نتایج نشان داد بیشترین وزن تر و خشک گیاه در شوری کلرید سدیم dS m<sup>-1</sup>20 بدست آمد. با افزایش بیشتر شوری کلرید سدیم وزن تر و خشک کاهش یافت. در شوریهای کلرید سدیم 10 و dS m<sup>-1</sup>20 با افزایش سطح نیتروژن وزن تر و خشک نیز افزایش یافت اما در شوریهای بالاتر سطح متوسط نیتروژن بیشترین وزن تر و خشک را تولید نمود. با افزایش شوری کلرید سدیم تا dS m<sup>-1</sup>40 ویتامین C گیاه افزایش، و با افزایش بیشتر، کاهش یافت. با افزایش سطح نیتروژن میزان ویتامین C گیاه کاهش یافت. با افزایش سطح نیتروژن غلظت نیترات افزایش یافت. در شوریهای کلرید سدیم 10، 20 و dS.m<sup>-1 </sup>40 غلظت نیترات گیاه در سطوح مختلف نیتروژن ثابت ماند اما در شوریهای 60 و dS m<sup>-1</sup>80 با کاهش سطح نیتروژن غلظت نیترات گیاه نیز کاهش یافت.
شوری,نیترات,نیتروژن,ویتامین C,S. aegyptiac
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1548.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1548_5f1479106a8528567963c95d063329e9.pdf
دانشگاه تبریز
دانش آب و خاک
2008-5133
2717-3755
24
1
2014
06
21
اثرات تغییر در شرایط هیدرولوژیکی بر روی کیفیت آب مخزن سد ایلام
251
265
FA
فرشته
نورمحمدی دهبالایی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران، دانشگاه رازی کرمانشاه
میترا
جوان
استادیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه رازی - پژوهشکده تحقیقات پیشرفته آب و فاضلاب، دانشگاه رازی
مرتضی
افتخاری
مدیر پژوهشکده منابع آب، موسسه تحقیقات آب
افشین
اقبال زاده
استادیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه رازی - پژوهشکده تحقیقات پیشرفته آب و فاضلاب، دانشگاه رازی
eghbalzadeh@gmail.com
با توجه به اهمیت مخازن در تامین آب شرب و کشاورزی، بررسی کیفیت آب مخازن از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مقاله از مدل دوبعدی متوسطگیری شده عرضی CE-QUAL-W2 برای شبیهسازی ارتفاع سطح آب، دما و پارامترهای کیفی از قبیل اکسیژن محلول و مواد مغذی در مخزن سد ایلام استفاده شده است. پس از شبیهسازی تراز سطح آب، دما و اکسیژن محلول به ترتیب در دوره واسنجی با خطای متوسط مطلق °C ۷۳/۰ و mg/l ۴۱/۱ و در دوره صحت سنجی با خطای متوسط مطلق °C 18/۱ و mg/l ۱۸/۱ شبیهسازی گردید که تطابق نسبتا مناسبی میان نتایج حاصل از مدلسازی عددی و دادههای اندازهگیری شده مشاهده میشود. پس از واسنجی و صحت سنجی مدل به منظور بررسی تغییرات هیدرولوژیک بر روی کیفیت آب مخزن دو سناریو براساس سالهای نرمال و خشک تعریف شد. نتایج سال خشک نشان دهنده یک لایهبندی شش ماهه از فروردین تا شهریور میباشد. در سال خشک به علت بالارفتن زمان ماند آب در مخزن، غلظت کلروفیل A در تابستان افزایش یافته که باعث تغییر وضعیت مخزن از حالت مزوتروفیک به اوتروفیک میشود. لازم به ذکر میباشد که نحوه تغییرات اکسیژن محلول مشابه دما میباشد. نتایج سال نرمال نشان دهنده یک لایهبندی هفت ماهه از فروردین تا مهرماه میباشد که در این سال به علت کاهش زمان ماند آب، غلظت کلروفیل A در تابستان کاهش یافته و باعث تغییر وضعیت مخزن از حالت مزوتروفیک به الیگوتروفیک میشود.
تغییرات هیدرولوژیک,شبیهسازی عددی,مخزن سد ایلام,CE-QUAL-W2
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1549.html
https://water-soil.tabrizu.ac.ir/article_1549_2807d4bb2e63a9535369e2b01c009252.pdf